جدول جو
جدول جو

معنی رمیرمنت - جستجوی لغت در جدول جو

رمیرمنت
(رُ مُ)
قصبه ای است از ایالت وژ واقع در فرانسه که در 20هزارگزی جنوب شرقی اپینال و ساحل چپ رود خانه موزل واقع است. جمعیت آن در حدود 7300 تن و دارای راه آهن و کارخانه های ریسندگی و بافندگی و برخی کارخانه های دیگر است. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میمنت
تصویر میمنت
(دخترانه)
سعادت، فرخندگی، مبارکی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میمنت
تصویر میمنت
مبارک بودن، خجسته بودن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
نقاش معروف هلندی است که به سال 1606 میلادی در شهر لیدن به دنیا آمد و به سال 1669 میلادی درگذشت. نمایندۀ بارز مکتب و سبک نقاشی هلندی و استاد سایه و روشن در نقاشی است. (از فرهنگ انگلیسی وبستر). رمبرانت پسر آسیابانی از مردم لیدن بود. مادرش او را به خواندن کتاب مقدس (توراه و انجیل) ترغیب می کرد و به این سبب خیال هنرآفرین او هرگاه از مشاهده و تصور زندگی واقعی هلند فراغتی می یافت بسوی شهر بیت المقدس پرواز می کرد و داستانهای مذهبی را مجسم می ساخت. هنگامی که به دانشگاه وارد شد ذوقی به آموختن مواد علمی نشان نداد، سرانجام با شاگردی نزد یکی از نقاشان محلی رفت، پس از مدتی از معلم چشم پوشید و نزد خود به کارپرداخت. بیست ودوساله بود که به آمستردام رفت و در آنجا بعنوان نقاش چهره نگار به کار پرداخت و محبوبیتی بدست آورد. در آمستردام ازدواج کرد اما در سال 1642 میلادی زنش درگذشت و بی اعتنایی محیط نسبت به تجدد و تنوعی که او در کار خود به وجود آورده بود موجب شد که رمبرانت کم کم از شیوۀ مورد پسند جامعۀ هلندی روگردان شود. روح نقاشی رمبرانت روشنی است. نقاش می کوشد که به وسیلۀ تضادی که میان سایه روشن پردۀ خود به وجود می آورد فاجعۀ زندگی بشری و عشق آسمانی و اسرار روح و حقیقت چهرۀ تصویرشده را نشان دهد. نقاش با محیط خود روابط خوبی نداشت و مردم قدر هنرش را آن چنانکه خود هنرمند متوقع بود نمی شناختند. در سال 1657 با آنکه هنوز سفارشهائی برای کشیدن پرده های بزرگ به او می دادند وضع معاش هنرمند مختل شد، خانه خود را با مجموعۀ طرحهائی که در عمر خود گرد آورده بود فروخت و در یکی از محله های تاریک بیرون شهر آمستردام مسکن گزید. معهذا آثاری که در این دوران به وجود آورده است به هیچ وجه حاکی از ضعف روحی و فقر و بیچارگی نقاش نیست. حتی برغم این عسرت معیشت در پرده های نقاشی او جلوۀ رنگهای شفاف و طلائی و دقت در تحلیل قیافه و نمایش روح اشخاص بسیار بیشتر شده است. در چهره هایی که رمبرانت نقش کرده آنچه بیشتر جالب توجه است برق نگاه اشخاص است. وی در شصت وسه سالگی به سال 1669 میلادی درگذشت. (نقل به اختصار از مجلۀ سخن دورۀ هفتم شمارۀ 9)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
نام ناحیت کوچکی واقع در والدک جزء هانور امروزی آلمان دارای کرسیی هم بنام پیرمنت. صاحب 2600 سکنه، و بدآنجا آبهای گرم معدنی هست
لغت نامه دهخدا
تصویری از میمنت
تصویر میمنت
سعادت، نیکبختی، مبارکی، فرخندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میمنت
تصویر میمنت
((مِ مَ نَ))
برکت، خوش یمنی، سعادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میمنت
تصویر میمنت
فرخندگی، خجستگی، همایونی
فرهنگ واژه فارسی سره
خجستگی، فرخندگی، مبارکی، یمن
متضاد: نحوست
فرهنگ واژه مترادف متضاد