جدول جو
جدول جو

معنی رمکان - جستجوی لغت در جدول جو

رمکان
موهایی که اطراف اندام تناسلی مرد یا زن می روید، موی زهار، رم، روم، رومه، رنب، رنبه
تصویری از رمکان
تصویر رمکان
فرهنگ فارسی عمید
رمکان
(رَ مَ)
دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در 36هزارگزی غرب قشم و 12هزارگزی جنوب راه مالرو باسعید و قشم. جلگه ای است گرمسیر و مالاریایی و دارای 279 تن سکنه که بزبان عربی و فارسی سخن می گویند. آب آن از چاه و باران تأمین می شود و شغل اهالی صید ماهی و زراعت و محصول آن غلات و راه آن مالرو است. مزارع مخلص و باغ بالا از این ده محسوب می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
رمکان
(رَ / رُ)
موی زهار. (فرهنگ اسدی) (صحاح الفرس) (برهان). رنبه. (فرهنگ اسدی). رم. رومه. رنب. (از برهان) :
رویت به ریشت اندر ناپیدا
چون کیر مرد غرچه به رمکان در.
منجیک (از فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
رمکان
((رَ مْ))
موی زهار
تصویری از رمکان
تصویر رمکان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رمضان
تصویر رمضان
(پسرانه)
سنگ گرم و سوزان، نام ماه نهم از سال قمری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریکان
تصویر ریکان
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی جهرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رمضان
تصویر رمضان
ماه رمضان، ماه نهم سال قمری، شهر الصوم، ماه روزه، رمضان المبارک، ماه صیام، ماه مبارک، شهر الصبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امکان
تصویر امکان
ممکن بودن، میسر بودن، قدرت، توانایی، برای مثال کنونت که امکان گفتار هست / بگوی ای برادر به لطف و خوشی (سعدی - ۵۳)، فرصت، در فلسفه مقابل وجوب، چیزی که وجود یا عدم آن ضروری نباشد یعنی بود و نبودش یکسان باشد مانند انسان، حیوان، نبات و جماد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمبان
تصویر رمبان
رمبیدن، رمبنده، در حال خراب شدن و فروریختن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ رَ)
موی زهار باشد و آن بالای شرمگاه مرد و زن است و آنرا به عربی عانه گویند. (از برهان). رمکان. رمه. رنب. رنبه. و رجوع به رمکان شود
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز که در 53هزارگزی باختر شیراز و 6هزارگزی راه شوسۀشیراز بکازرون واقعست. (از فرهنگ جغرافیایی ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دُ مَ)
ده کوچکی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در96 هزارگزی شمال میناب و سه هزارگزی خاور راه مالرومیناب - گلاشکرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رمبان
تصویر رمبان
در حال خراب شدن و فرو ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمضان
تصویر رمضان
ماه روزه، ماه نهم از ماههای قمری
فرهنگ لغت هوشیار
پابرجا کردن، جای دادن، قادر گردانیدن بر چیزی، قدرت دادن، قابلیت وجود و عدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمضان
تصویر رمضان
((رَ مَ))
ماه نهم از سال قمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امکان
تصویر امکان
((اِ))
توانا گردانیدن بر امری، پا برجا کردن، دست یافتن، ممکن بودن، احتمال، توانایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امکان
تصویر امکان
توانایی، شایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امکان
تصویر امکان
Possibility
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از امکان
تصویر امکان
possibilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از امکان
تصویر امکان
可能性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از امکان
تصویر امکان
אפשרות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از امکان
تصویر امکان
संभावना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از امکان
تصویر امکان
kemungkinan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از امکان
تصویر امکان
ความเป็นไปได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از امکان
تصویر امکان
mogelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از امکان
تصویر امکان
possibilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از امکان
تصویر امکان
posibilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از امکان
تصویر امکان
possibilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از امکان
تصویر امکان
可能性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از امکان
تصویر امکان
możliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از امکان
تصویر امکان
можливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از امکان
تصویر امکان
Möglichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از امکان
تصویر امکان
возможность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از امکان
تصویر امکان
가능성
دیکشنری فارسی به کره ای