- رموء
- دو دلی و پژوهش، افزونی برسد، آراماندن آرام کردن
معنی رموء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افزونی گوالش
خون بند آنچه بر زخم نهند تا خون را بند آرد، آشتی دهنده
رفو رفو یونانی درز دوزی درز گیری
آرام کردن، ایستاییدن ایستاشدن، پاییدن (مواظب بودن) جانوری که زود رم کند رمنده
درویش که با خورد اندک روزگار بگذراند، بدخواه، رشکین
جمع رمس، گورها
شرایط سخن آرائی در تضمین امثال، رمزها
بسیار رمنده، رم کننده
رمز ها، سرّ ها، جمع واژۀ رمز
رموک، بسیار رمنده، رم کننده