جدول جو
جدول جو

معنی رمزآلود - جستجوی لغت در جدول جو

رمزآلود
اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، مرموز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غمناک، اندوهگین، برای مثال فسرده دلان را در آرد به کار / غم آلودگان را شود غم گسار (نظامی۵ - ۷۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمنده، شرمگین
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
غم آلوده. غمناک. اندوهگین. غم آلوده. رجوع به غم شود:
ما از عراق جان غم آلود میبریم
وز آتش جگر، دل پردود میبریم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دی بَ)
شرمنده و شرمگین و خجل و شرمنده روی. (ناظم الاطباء) :
روی شرم آلود او زیور نمی گیرد به خود
شبنم بیگانه را ره نیست در بستان او.
صائب تبریزی (از آنندراج).
چشم شرم آلود او را مردمک چون مهر شرم
از پریشان گردی نظاره دارد درحصار.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شرم آلوده شود
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ / رِ)
مرطوب. خیس. کنایه از چشم گریان
لغت نامه دهخدا
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمگین شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم آلود
تصویر غم آلود
غم آلوده آهنگ غم آلودی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
اسرارآمیز، رازآگین، رازناک، سرآمیز، سری، مرموز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چرک آلود، چرکین، کثیف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زهرآگین، زهرآلود، زهردار، سمدار، سمی، شرنگ آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تمسخرآمیز، طنزآمیز، طیبت آلود، فکاهی، هزل آلود
متضاد: جدی، تراژدی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عشوه گر، نازآفرین، نازان، نازو، نازنین
فرهنگ واژه مترادف متضاد