جدول جو
جدول جو

معنی رمانی - جستجوی لغت در جدول جو

رمانی
آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد، سرخ رنگ، کنایه از نوعی یاقوت مرغوب
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
فرهنگ فارسی عمید
رمانی
(رُمْ ما)
آنچه در شکل و رنگ شبیه انار باشد. (از اقرب الموارد). و مشابهت را بیشتر رنگ سرخ از آن اراده کنند، لعل و یاقوت. (آنندراج) :
رسیدم من به درگاهی که دولت
از او خیزد چو رمانی ز معدن.
منوچهری.
- یاقوت رمانی، اجود انواع یاقوت است. (الجماهر بیرونی). یاقوت سرخ خوش و برنگ دانۀ انار: در پیش تخت اعلی پانزده پاره یاقوت رمانی و لعل بدخش و زمرد و مروارید و پیروزه. (تاریخ بیهقی).
همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
رند را آب عنب یاقوت رمانی بود.
حافظ.
و رجوع به یاقوت رمانی شود
لغت نامه دهخدا
رمانی
(رُمْ ما)
منسوب است به رمان که بطنی است از مذحج و او رمان بن کعب بن أودبن صعب بن سعدالعشیره است. (از لباب الانساب)
منسوب است به رمان بن معاویه بن ثعلبه بن عقبه که بطنی است از سکون. (از لباب الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
رمانی
(رُمْ ما)
عمرو بن تمیم. از رواه حدیث است و از پدر خویش روایت کند. (از لباب الانساب)
زید بن حبیب الجهنی. ازرواه است و از شعبی روایت کند. (از لباب الانساب)
ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی نحوی. متوفی بسال 384 هجری قمری رجوع به ابوالحسن رمانی و انساب سمعانی و ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
رمانی
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
فرهنگ لغت هوشیار
رمانی
((رُ مّ))
منسوب به رمان، بسیار سرخ
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
منسوب به ارمان
لغت نامه دهخدا
(رُمْ ما نی یَ)
نوعی از طعام است که از تخم و عصارۀ انار درست سازند. (آنندراج). غذائی که در آن ناردان و آب انارداخل کرده باشند. (ناظم الاطباء). آش انار. ناربا
لغت نامه دهخدا
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانیه
تصویر رمانیه
نارک خوراکی از دانه انار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرمانی
تصویر فرمانی
فرمانبر، مطیع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرمانی
تصویر آرمانی
ایده آل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرمانی
تصویر فرمانی
آمرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
علاجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
Curative, Remedial, Therapeutic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curatif, réparateur, thérapeutique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
leczniczy, terapeutyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
מרפא , ריפוי , תרפויטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
целебный , исправительный , терапевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
علاجی , طبی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
চিকিৎসাসংক্রান্ত , প্রতিকারক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
uponyaji, matibabu, wa tiba
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
tedavi edici, terapötik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
치료의 , 치료적인 , 치료의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
治療の , 改善の , 治療的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
औषधीय , उपचारात्मक , चिकित्सीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
лікувальний , лікувальний , терапевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
penyembuhan, remedial, terapeutik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
การรักษา , การรักษา , การรักษา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
geneeskundig, genezend, therapeutisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
heilend, therapeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, remedial, terapéutico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, correttivo, terapeutico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
curativo, corretivo, terapêutico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از درمانی
تصویر درمانی
治疗的 , 补救的
دیکشنری فارسی به چینی