جدول جو
جدول جو

معنی رمالی - جستجوی لغت در جدول جو

رمالی
(رَمْ ما)
شغل رمّال. عمل و کار رمال. رجوع به رمّال و رمل شود
لغت نامه دهخدا
رمالی
پیشگویی عمل و شغل رمال فالگیری
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
فرهنگ لغت هوشیار
رمالی
فالگیری
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
فرهنگ فارسی معین
رمالی
طالع بینی، فالگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رمانی
تصویر رمانی
آنچه در شکل و رنگ شبیه دانۀ انار باشد، سرخ رنگ، کنایه از نوعی یاقوت مرغوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمادی
تصویر رمادی
آنچه به رنگ خاکستر است، خاکستری، خاکسترگون
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
در اصطلاح عامیانه، مالیدن آلت رجولیت به دهانۀ شرم زن یا دبر مرد. عمل مواقعۀ ناقص که در آن دخول صورت نگیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه) ، در مواردی مانند مالیدن قطعۀ آتش روی سوراخ حقۀ وافور برای کشیدن آخرین بقایای تریاک و بست چسبانیده شده نیز بکار رود. (از فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جمالی
تصویر جمالی
استوار خلقت، مرد سطبر اعضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمالی
تصویر حمالی
باربری شغل و پیشه حمال بار بری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امالی
تصویر امالی
املاها، نوشته ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
اپاختری باختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمادی
تصویر رمادی
خاکستری: رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
ناری منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانی
تصویر رمانی
((رُ مّ))
منسوب به رمان، بسیار سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
Northerly, North
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, du nord
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لمس و سایش آلت تناسلی با دو چیز
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
kaskazini, wa kaskazini
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
kuzey, kuzey yönlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
北の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
צפוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
북쪽의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
utara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
उत्तर , उत्तरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
северный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
noord, noordelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
norte, del norte
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, settentrionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
norte, do norte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
北方的 , 北部的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
północny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
північний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, nördlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
ทิศเหนือ , ทางเหนือ
دیکشنری فارسی به تایلندی