- رماده
- توده خاکستر، میرش (هلاک) مردم میری ستور میری
معنی رماده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موجودزنده ای که قادربتولیدهردو نوع سلول جنسی نروماده باشدموجودزنده ای که هم دستگاه تناسلی نرراداشته باشدوهم دستگاه تناسلی ماده را (درعالم حیوانی فقط درجانوران پست این وضع مشاهده میشودمثلادر اکثرکرمهاوزالوهاوخارپوستان ومرجانهایک فرددرعین حال که قادراست سلولهای جنسی نر راتولیدکندسلولهای جنسی ماده رانیزمیتواند تولیدنمایدولی درعالم گیاهی این امربیشتر عمومیت داردمثلایک گل که دستگاه زایشی گیاهان است هم عضومولدسلولهای نررادارد (پرچمها) وهم عضومولدسلولهای ماده را (مادگی) وتعدادگیاهانی که گلهای ماده از گلهای نرجداباشندبمراتب کمترازدسته قبلی است ودرگیاهان بی گل هم بطورعام دستگاه تولیدمثلی نروماده برروی یک گیاه است) ذوجنسین هرمافرودیت
حاضر مهیا مستعد، گچی روانتر از بوم، هنگام شروع مسابقه داور پس از ذکر (بجای خود) (آماده) گوید و سپس با شلیک تیر یا دمیدن در سوت مسابقه شروع میشود. گاه بجای آماده (حاضر) گویند. یا آماده بودن، مهیا بودن مستعد بودن
فراوانی، خوشی
سنگ بزرگ
تیراندازی، پرتاباندن، چفته زدن، یله کردن، چیره کردن تیر انداختن، تیر اندازی
یک انار
روزی بخور نمیر
تار سر جای جنبان از سر کودک
تند و تیزی
کون، جه جاف جنده، سپاه انبوه
کرک خاکستری از گیاهان
خاکستری: رنگ
نیزه زن نیزه گر، نیزه ساز نیزه گری 4 کمان سخت، گزنده: از ستور
پارچه ای که روی زخم بندند، مرهم
ترسیده و گریخته، احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
آنکه رم کند کسی که بترسد و بگریزد، آنکه به سبب نفرت احتراز کند
نازکی
مهیا، ساخته، بسیجیده
آنکه می ترسد و می گریزد، رم کننده
آنچه به رنگ خاکستر است، خاکستری، خاکسترگون
پارچه ای که روی زخم و جراحت می بستند، مرهم، کمپرس، بالش
دستار سر بند
مونث مراد جمع مرادات
رم کرده، گریخته
Poised, Prepared, Ready
готовый , подготовленный
bereit, vorbereitet
готовий , підготовлений
gotowy, przygotowany