- رماد
- خاکستر
معنی رماد - جستجوی لغت در جدول جو
- رماد
- آنچه پس از سوختن چیزی باقی می ماند، خاکستر
- رماد ((رَ))
- خاکستر، جمع ارمده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خاکستری: رنگ
توده خاکستر، میرش (هلاک) مردم میری ستور میری
آنچه به رنگ خاکستر است، خاکستری، خاکسترگون
درویشی بی چیزی، شیردهی دام، دام میری، دردناک کردن ارماس به خاک سپردن به گور سپردن
سمبول، سمبل، مظهر
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
جمع امد، فرجام ها سر رسید ها
سررسیدها، فرجامها
مجتمع، تمام، مجتمع
کهنه بکاره کهنه ای که به کار آید
باز گرداندن
پرگوی، غرنده، اژدر ماهی
عالم بعلم هیئت
رشد، به راه شده، راه راست یافتن
داستان، افسانه ترسو و هراسان و گریزان، رمنده
استخوانهای پوسیده
ریگها کسی که رمل می اندازد، فالبین
جمع رمکه مادیانها
روزی تنگ بخور و نمیر، دورویی، نگریستن با کینه
درد شکم، درد پشت
نیزه ساز
بند نیزه
افزونی گوالش
خواب خفت خفتن غنودن، خواب
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
زمین، سال بی باران، هر چیز بی جان، بی حرکت یخ فروش، شمشیر بران
ستایش کننده
روغن غلیظ