جدول جو
جدول جو

معنی رقیت - جستجوی لغت در جدول جو

رقیت
بندگی غلامی عبودیت. توضیح: در عربی بدین معنی رق آمده
تصویری از رقیت
تصویر رقیت
فرهنگ لغت هوشیار
رقیت
((رِ قّ یَّ))
بندگی، غلامی
تصویری از رقیت
تصویر رقیت
فرهنگ فارسی معین
رقیت
بردگی، بندگی
تصویری از رقیت
تصویر رقیت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رقیه
تصویر رقیه
(دخترانه)
نام یکی از چهار دختر پیامبر (ص) از خدیجه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بقیت
تصویر بقیت
باقی، باقیمانده از هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رویت
تصویر رویت
دید، دیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رقیق
تصویر رقیق
کم مایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رقیب
تصویر رقیب
هماورد، همرزم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعیت
تصویر رعیت
دهوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایت
تصویر رایت
پرچم، علامت نصب شده درجائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربیت
تصویر ربیت
پرورده، عهد و پیمان داده
فرهنگ لغت هوشیار
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیه
تصویر رقیه
دعا، افسون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقین
تصویر رقین
نامه نبشته، شهروا (پول رائج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیم
تصویر رقیم
نوشته شده، مرقوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیق
تصویر رقیق
باریک، نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیع
تصویر رقیع
آنکه پینه دوزد، کسی که می نویسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیب
تصویر رقیب
نگهبان، حارس، حافظ، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقعت
تصویر رقعت
نامه، مکتوب، نوشته، نامه موجز و کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
گردن جمع رقاب رقبات، بنده غلام، زمین و ملکی که به کسی داده شود که مادام العمر از آن بهره مند شود، حق مالکیت نسبت به زمین، از زمان صفویان ببعد) رقبه (در زبان فارسی بمعنی چند ده واقع در چند بلوک یا ناحیه و مخصوصا دههایی که مجموعا تشکیل یک واحد از املاک موقوفه را میدهد بکار رفته
فرهنگ لغت هوشیار
دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقیت
تصویر تقیت
فراهم آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقیم
تصویر رقیم
مرقوم، نوشته، نوشته شده، نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رایت
تصویر رایت
بیرق، پرچم، علم، علامت نصب شده در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقیع
تصویر رقیع
احمق، گول، بی عقل، بیشرم، آسمان، آسمان اول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقیق
تصویر رقیق
مقابل غلیظ، آبکی، کنایه از حساس مثلاً قلب رقیق، کنایه از نرم، لطیف مثلاً شعر رقیق، نازک، ظریف، جمع ارقّاء، مملوک، بنده، برده، غلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رویت
تصویر رویت
فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقیب
تصویر رقیب
آنکه می خواهد از کسی پیشی گیرد، آنکه با کسی رقابت می کند، جمع رقیبان، هر یک از دو نفری که به یک نفر عشق می روزند، نگهبان، پاسبان، محافظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعیت
تصویر رعیت
قوم و جماعتی که در یک سرزمین تابع یک حکومت باشند، عامۀ مردم، جمعی کشاورز که در یک ملک تحت فرمان یک مالک باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قریت
تصویر قریت
آب فسرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقیت
تصویر مقیت
نگاهبان چیزی، نگاهدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایت
تصویر رایت
((یَ))
پرچم، درفش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقیه
تصویر رقیه
((رُ یِ))
دعا، تعویذ، افسون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقیم
تصویر رقیم
((رَ))
نوشته شده، نوشته، نامه، دوات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقیق
تصویر رقیق
((رَ))
نازک، نرم، آبکی
فرهنگ فارسی معین