- رقیت
- بندگی غلامی عبودیت. توضیح: در عربی بدین معنی رق آمده
معنی رقیت - جستجوی لغت در جدول جو
- رقیت ((رِ قّ یَّ))
- بندگی، غلامی
- رقیت
- بردگی، بندگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باقی، باقیمانده از هر چیز
دید، دیدن
کم مایه
هماورد، همرزم
دهوند
پرچم، علامت نصب شده درجائی
پرورده، عهد و پیمان داده
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
دعا، افسون
نامه نبشته، شهروا (پول رائج)
نوشته شده، مرقوم
باریک، نازک
آنکه پینه دوزد، کسی که می نویسد
نگهبان، حارس، حافظ، پاسبان
نامه، مکتوب، نوشته، نامه موجز و کوتاه
گردن جمع رقاب رقبات، بنده غلام، زمین و ملکی که به کسی داده شود که مادام العمر از آن بهره مند شود، حق مالکیت نسبت به زمین، از زمان صفویان ببعد) رقبه (در زبان فارسی بمعنی چند ده واقع در چند بلوک یا ناحیه و مخصوصا دههایی که مجموعا تشکیل یک واحد از املاک موقوفه را میدهد بکار رفته
دیدن به چشم، شکل و ترکیب، دیدار دیدن به چشم، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
فراهم آوردن
مرقوم، نوشته، نوشته شده، نامه
بیرق، پرچم، علم، علامت نصب شده در جایی
احمق، گول، بی عقل، بیشرم، آسمان، آسمان اول
مقابل غلیظ، آبکی، کنایه از حساس مثلاً قلب رقیق، کنایه از نرم، لطیف مثلاً شعر رقیق، نازک، ظریف، جمع ارقّاء، مملوک، بنده، برده، غلام
فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
آنکه می خواهد از کسی پیشی گیرد، آنکه با کسی رقابت می کند، جمع رقیبان، هر یک از دو نفری که به یک نفر عشق می روزند، نگهبان، پاسبان، محافظ
قوم و جماعتی که در یک سرزمین تابع یک حکومت باشند، عامۀ مردم، جمعی کشاورز که در یک ملک تحت فرمان یک مالک باشند
آب فسرده
نگاهبان چیزی، نگاهدارنده