به خواب شدن. (منتهی الارب). خوابیدن. (از اقرب الموارد). در خواب شدن. (فرهنگ نظام). مصدر به معنی رقد. (ناظم الاطباء). بخفتن. (المصادر زوزنی). خفتن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به رقد شود
به خواب شدن. (منتهی الارب). خوابیدن. (از اقرب الموارد). در خواب شدن. (فرهنگ نظام). مصدر به معنی رَقد. (ناظم الاطباء). بخفتن. (المصادر زوزنی). خفتن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (آنندراج) (غیاث اللغات). رجوع به رقد شود
ناحیتی از نواحی قیروان. (یادداشت مؤلف). شهری است که در افریقیه و چهار میلی قیروان بوده و وسعت و آبادی و آب و هوای بسیار خوب و طراوت و صفای دل انگیز داشته، فعلاً خراب است. (از معجم البلدان ج 4). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 271 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
ناحیتی از نواحی قیروان. (یادداشت مؤلف). شهری است که در افریقیه و چهار میلی قیروان بوده و وسعت و آبادی و آب و هوای بسیار خوب و طراوت و صفای دل انگیز داشته، فعلاً خراب است. (از معجم البلدان ج 4). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 271 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود