جدول جو
جدول جو

معنی رقابه - جستجوی لغت در جدول جو

رقابه
(تَ لاظظ)
مصدر به معانی رقبه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). انتظارکردن و چشم داشتن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نگهبانی کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). رجوع به رقبه شود، رسن در گردن کسی انداختن. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
رقابه
(رَقْ قا بَ)
آنکه نگهبانی رخت و بار کاروان کند در غیبت ایشان. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). بنه پا. بنه پای. (یادداشت مؤلف) ، مرد ناکس و فرومایه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
رقابه
در فارسی: همچشمی همالش در تازی: نگهبانی پاسداری
تصویری از رقابه
تصویر رقابه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ربابه
تصویر ربابه
(دخترانه)
نام سازی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حقابه
تصویر حقابه
پولی که در ازای آب می دهند به ویژه برای زراعت، آب بها، حق الشرب، مقدار آبی که حق یک ملک یا مزرعه از آب رودخانه یا قنات است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
مؤنث واژۀ رقاص، آنکه شغلش رقصیدن است، پاندول ساعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
تلاش برای پیشی گرفتن بر یکدیگر، کنایه از با کسی هم رتبه شدن در انجام کاری مثلاً محصولات ما با تولیدات خارجی رقابت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
انتظار کشیدن، چشم داشت، همچشمی
فرهنگ لغت هوشیار
نقابت در فارسی مهتری پیشوایی سالاری سرپرستی سر گروهی، ستودگی، در تازی نوین با هماد
فرهنگ لغت هوشیار
خویشاوندی بستگی نزدیکی مانند، خویش، دانای دریافت پارسی تازی گشته کراوه آوند شیشه ای شکم دار تنگ شیشه شراب صراحی، ظرف شیشه یی. یا قرابه زرین. آفتاب، قسمی صندوق
فرهنگ لغت هوشیار
بهرآبه بهره کسان از آب کناد (قنات) یا رودخانه حقی نسبت بسهمی از آب قنات و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقابه
تصویر ثقابه
افروخته شدن، روشن شدن ستاره، دمیدن بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاحه
تصویر رقاحه
بازرگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاعه
تصویر رقاعه
گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رطابه
تصویر رطابه
تر و تازگی، رسیدن خرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحابه
تصویر رحابه
فراخش فراخ گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربابه
تصویر ربابه
خدا گشتن، شاهی فرمانروای، پیمان، کیش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
زن رقص کننده
فرهنگ لغت هوشیار
غرقاب بنگرید به غرقاب آب عمیق که شخص را عرق کند گودالی که در بعض نقاط دریا یا رود باشد مقابل پایاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
((رَ بَ))
هم چشمی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرابه
تصویر قرابه
((قَ رَّ بِ))
شیشه شراب، صراحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقاصه
تصویر رقاصه
((رَ ص))
مؤنث رقاص. زنی که کارش رقصیدن باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقابه
تصویر حقابه
((حَ قّ بِ یا بَ))
حقی نسبت به سهمی از آب قنات و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
چشم و هم چشمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
Competition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
compétition
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
конкуренция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
Wettbewerb
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
конкуренція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
konkurencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
竞争
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
competição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
competizione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
competencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رقابت
تصویر رقابت
competitie
دیکشنری فارسی به هلندی