بیضه و تخم مرغ. (ناظم الاطباء). بیضه. (آنندراج) (منتهی الارب). بیض و گویند صواب نبض است. (از اقرب الموارد). در قاموس ’بیض’ و در لسان ’نبض’ آمده (از ابن الاعرابی) و بنظر مؤلف قول دومی درست تر است. زیرا ذیل همان ماده نوشته: ’ارفان الرجل: نفر ثم سکن’. و هنگام حرکت کردن نبض شدت می یابد و در این ماده هیچ قرینه ای برای معنی ’بیض’ وجود ندارد. (از نشوءاللغه ص 29)
بیضه و تخم مرغ. (ناظم الاطباء). بیضه. (آنندراج) (منتهی الارب). بیض و گویند صواب نبض است. (از اقرب الموارد). در قاموس ’بیض’ و در لسان ’نبض’ آمده (از ابن الاعرابی) و بنظر مؤلف قول دومی درست تر است. زیرا ذیل همان ماده نوشته: ’ارفان الرجل: نَفر ثُم سکن’. و هنگام حرکت کردن نبض شدت می یابد و در این ماده هیچ قرینه ای برای معنی ’بیض’ وجود ندارد. (از نشوءاللغه ص 29)
دهی از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهر کرد. سکنۀ آن 915 تن. آب آن از رود خانه سرخون. محصول عمده آنجا غلات و برنج. صنایع دستی زنان آن گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان میانکوه بخش اردل شهرستان شهر کرد. سکنۀ آن 915 تن. آب آن از رود خانه سرخون. محصول عمده آنجا غلات و برنج. صنایع دستی زنان آن گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)