گلنار و گل درخت انارتر. (از ناظم الاطباء). جلنار است. (اختیارات بدیعی). گلنار است و آن گل درخت اناری است که بغیر از گل ثمری دیگر ندارد و بهترین آن گلنار فارسی باشد. (برهان) (از آنندراج)
گلنار و گل درخت انارتر. (از ناظم الاطباء). جلنار است. (اختیارات بدیعی). گلنار است و آن گل درخت اناری است که بغیر از گل ثمری دیگر ندارد و بهترین آن گلنار فارسی باشد. (برهان) (از آنندراج)
مکیدن بچه شیر مادر را. (ناظم الاطباء). شیر خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغۀ زوزنی). بر مکیدن بزغاله شیر مادر را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شیر دادن. (مصادر اللغۀ زوزنی) ، رغث رغثاً، دردناک رگ پستان گردید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، (مجهولاً) بسیار شدن سؤال بر مرد به اندازه ای که هر چه پیش او باشد سپری شود، نیزه بر نیزه زدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
مکیدن بچه شیر مادر را. (ناظم الاطباء). شیر خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغۀ زوزنی). بر مکیدن بزغاله شیر مادر را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، شیر دادن. (مصادر اللغۀ زوزنی) ، رُغِث َ رغثاً، دردناک رگ پستان گردید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، (مجهولاً) بسیار شدن سؤال بر مرد به اندازه ای که هر چه پیش او باشد سپری شود، نیزه بر نیزه زدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
در آمیختن: سخن را درهم و برهم گویی، بد شویی پاک نشستن، دسته شاخ، دسته گیاه خشک و تر، درهم و برهم دسته گیاه خشک و تر به هم آمیخته یا در هم پیچیده، پیچیده درهم، کار آشفته، جمع اصغاث
در آمیختن: سخن را درهم و برهم گویی، بد شویی پاک نشستن، دسته شاخ، دسته گیاه خشک و تر، درهم و برهم دسته گیاه خشک و تر به هم آمیخته یا در هم پیچیده، پیچیده درهم، کار آشفته، جمع اصغاث