جدول جو
جدول جو

معنی رعین - جستجوی لغت در جدول جو

رعین
(رَ)
گلۀ اسبان اندک. (ناظم الاطباء). رعیل. (اقرب الموارد). رجوع به رعیل شود
لغت نامه دهخدا
رعین
(رُ عَ)
قلعه ای در یمن. (ناظم الاطباء) (از قاموس الاعلام ترکی). نام کاخ محتشمی است در یمن. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزین
تصویر رزین
(پسرانه)
محکم، استوار، متین، باوقار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از معین
تصویر معین
(پسرانه)
یاریگر، کمک کننده، یاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رعیت
تصویر رعیت
قوم و جماعتی که در یک سرزمین تابع یک حکومت باشند، عامۀ مردم، جمعی کشاورز که در یک ملک تحت فرمان یک مالک باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرین
تصویر عرین
انبوه درخت یا خار، بیشه، نیزار، جایگاه شیر، کفتار و گرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معین
تصویر معین
جاری، روان، آب چشمه که بر روی زمین جاری شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکین
تصویر رکین
محکم و استوار، پابرجا، ثابت و برقرار، باوقار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزین
تصویر رزین
باوقار، بردبار، سنگین، گران مایه، استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رعیب
تصویر رعیب
ترسیده، کسی که دچار بیم و ترس شده
وحشت زده، هراسیده، مرعوب، متوحّش، خائف، چغزیده، نهازیده، مروع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعین
تصویر تعین
به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن، لازم و محقق شدن امری یا چیزی، بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام و بزرگی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معین
تصویر معین
مخصوص و مقرر شده، مشخص، معلوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعین
تصویر لعین
لعنت شده، نفرین شده، ملعون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معین
تصویر معین
یاری کننده، یار، مددکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رصین
تصویر رصین
ویژگی سخن محکم و استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهین
تصویر رهین
گروگذاشته شده، مرهون
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
دهی است از دهستان طارم بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس. سکنۀ آن 140 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رکین
تصویر رکین
پابرجا، استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقین
تصویر رقین
نامه نبشته، شهروا (پول رائج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجین
تصویر رجین
زهر کشنده
فرهنگ لغت هوشیار
بردبار، ارجمند، استوار، کوشا، دردناک محکم پابرجا استوار، جزیل استوار مقابل رکیک کلام رصین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخین
تصویر رخین
مهمیز، تازیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعیه
تصویر رعیه
بادرم (عامه مردم)، شهروند (تبعه)، کشاورز
فرهنگ لغت هوشیار
دارای سرپرست و راعی، زیر دست، مردم فرمانبردار، جمعی کشاورز که در یک ملک و تحت فرمان یکنفر مالک باشند هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعیب
تصویر رعیب
ترسیده بیمزده بیمناک هراسان، فربه پر چربی، کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعیان
تصویر رعیان
جمع راعی، شبانان، فرماندهان، نگهدارندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعشن
تصویر رعشن
لرزان، ترسو، شتابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعین
تصویر تعین
بزرگی و دارائی پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعین
تصویر اعین
جمع عین، فراخ، چشم
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهین
تصویر رهین
مرهون، گرو کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزین
تصویر رزین
محکم و استوار و مضبوط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنین
تصویر رنین
گریه و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معین
تصویر معین
نشان زد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رعیت
تصویر رعیت
دهوند
فرهنگ واژه فارسی سره