به معنی بزرگ و امیر، رزون بن الیداع است که از نزد هدد عزر فرار کرد و چند تن از جنگجویان را با خود همداستان نمود و در حوالی دمشق جنگ درپیوست و تخت سلطنت را متصرف گشت. وی در سراسر روزگار زندگانی خود دشمن آل اسرائیل می بود. (از قاموس کتاب مقدس)
به معنی بزرگ و امیر، رزون بن الیداع است که از نزد هدد عزر فرار کرد و چند تن از جنگجویان را با خود همداستان نمود و در حوالی دمشق جنگ درپیوست و تخت سلطنت را متصرف گشت. وی در سراسر روزگار زندگانی خود دشمن آل اسرائیل می بود. (از قاموس کتاب مقدس)
جمع واژۀ رزن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ رزن، به معنی جای بلند هموار که آب ایستد بر وی. (آنندراج). رجوع به رزن شود
جَمعِ واژۀ رَزْن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ رَزْن، به معنی جای بلند هموار که آب ایستد بر وی. (آنندراج). رجوع به رَزْن شود
جمع واژۀ غضن و غضن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غضن و غضن شود، غضون الاذن، بن گوش، یعنی شکنجهای وی. (از منتهی الارب) (آنندراج). مثانی الاذن. (اقرب الموارد) ، فی غضون، ذلک، در اثنای آن یادر اوساط آن، رجل ذوغضون، یعنی مردی که در پیشانی وی شکستگیها باشد. (از اقرب الموارد)
جَمعِ واژۀ غَضن و غَضَن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غَضن و غَضَن شود، غضون الاذن، بن گوش، یعنی شکنجهای وی. (از منتهی الارب) (آنندراج). مثانی الاذن. (اقرب الموارد) ، فی غضون، ذلک، در اثنای آن یادر اوساط آن، رجل ذوغضون، یعنی مردی که در پیشانی وی شکستگیها باشد. (از اقرب الموارد)
نام ناحیه ای است در کشور ایتالیا و حدود آن بشرح زیر است: از سوی شمال به ’فراره’ و از سوی جنوب به استانهای ’فلوانسا’ و ’گورلی’ و از سوی خاور به دریای آدریاتیک و از باختر به ’پولونی’ محدود است. مساحت آن 2134میلیون گز مربع میباشد مرکز راون نیز همین نام دارد. این ناحیه به سه حوزه (شهرستان) تقسیم شده که جمعاً شامل 21 بخش است. محصولات عمده آن ابریشم و حبوب مختلف و روغن زیتون و شراب و غیره میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام ناحیه ای است در کشور ایتالیا و حدود آن بشرح زیر است: از سوی شمال به ’فراره’ و از سوی جنوب به استانهای ’فلوانسا’ و ’گورلی’ و از سوی خاور به دریای آدریاتیک و از باختر به ’پولونی’ محدود است. مساحت آن 2134میلیون گز مربع میباشد مرکز راون نیز همین نام دارد. این ناحیه به سه حوزه (شهرستان) تقسیم شده که جمعاً شامل 21 بخش است. محصولات عمده آن ابریشم و حبوب مختلف و روغن زیتون و شراب و غیره میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
گوسپندی که یکی از دو سر پستان وی یا یکی از دو پستان وی درازتر باشد از دیگری و همچنین در شتران و زنان. (منتهی الارب) (آنندراج). آن گوسپند که یک پستان او از دیگر پستان درازتر بود، آن اشتر که رنگ پستانش بشده باشد. (مهذب الاسماء) ، مردی که یکی از دو خصیه وی کلان تر باشد از دیگری. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ازآنندراج) ، فرج زن که یک کرانۀ وی بزرگتر باشد از دیگری. شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (آنندراج). شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (منتهی الارب). ج، حضن. (مهذب الاسماء)
گوسپندی که یکی از دو سر پستان وی یا یکی از دو پستان وی درازتر باشد از دیگری و همچنین در شتران و زنان. (منتهی الارب) (آنندراج). آن گوسپند که یک پستان او از دیگر پستان درازتر بود، آن اشتر که رنگ پستانش بشده باشد. (مهذب الاسماء) ، مردی که یکی از دو خصیه وی کلان تر باشد از دیگری. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ازآنندراج) ، فرج زن که یک کرانۀ وی بزرگتر باشد از دیگری. شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (آنندراج). شرم زن که یک کرانه از دیگری بزرگتر دارد. (منتهی الارب). ج، حضن. (مهذب الاسماء)
خوشنودی یکی از گوشه های شور، وابسته به رضا ع منسوب به رضی. توضیح: معمولااین کلمه را در نسبت به رضا بکار برند ولی صحیح آن (بکسر راء) است، یکی از گوشه های شور. مرد خشنود جمع ارضیاء
خوشنودی یکی از گوشه های شور، وابسته به رضا ع منسوب به رضی. توضیح: معمولااین کلمه را در نسبت به رضا بکار برند ولی صحیح آن (بکسر راء) است، یکی از گوشه های شور. مرد خشنود جمع ارضیاء