- رضامند
- خشنود خرسند
معنی رضامند - جستجوی لغت در جدول جو
- رضامند
- Consenting
- رضامند
- согласный
- رضامند
- zustimmend
- رضامند
- згодний
- رضامند
- zgadzający się
- رضامند
- consentindo
- رضامند
- acconsentente
- رضامند
- conforme
- رضامند
- consentant
- رضامند
- instemmend
- رضامند
- सहमति देने वाला
- رضامند
- menyetujui
- رضامند
- מסכים
- رضامند
- 同意している
- رضامند
- rıza gösteren
- رضامند
- anayekubali
- رضامند
- ที่ยินยอม
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرسندی قبول رضامندی، خوشحالی خشنودی، اجازت رخصت. توضیح: (رضایت) در عربی نیامده و مجعول است از (رضا) و (رضوان)
معمولی
سخاوتمند
پایندانی
از مردم رامند، لهجه ای ایرانی که در رامند به آن تکلم می کنند
حاجتمند، با غرض
با قدر و قیمت، مهم
توضیح این کلمه که مکرر در حبیب السیر چاپی وروضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات و غیره آمده باحتمال قوی محرف کرامند است و جامی آنرا درست بکار برده: بکرامند تحفه یاد کند بگرامی هدیه شاد کند. (جامی)