- رصف
- سد ساخته شده در جلوی آب
معنی رصف - جستجوی لغت در جدول جو
- رصف ((رَ صَ))
- آبی که از کوه بر سنگی ریزد
- رصف ((رَ))
- پیچیدن پی را بر پیکان تیر، پای بر پای پیچیدن، سنگ بر هم نهادن در بنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماشدارو از گیاهان
وزیران با تدبیر ودانا
گردانش، به کارگیری
نیمه، نیم
حرکت دادن، جنبانیدن
سنگ تفسیده، کشکک زانو
کار محکم و استوار
پنچه گرگ از گیاهان به پایان رساندن، رسا کردن، دشنام دادن، داغ کردن: ستور پنجه گرگ
بند دست
در نشاندن، سخت خستن، فرو بردن نیزه، آراستن کبتو بچه کبت (زنبور عسل) لاغر سرین شدن
به چیزی نظر دوختن، در جائی نشستن و چیزی را زیر نظر گرفتن
پیروی کردن
مسکه تنک، خاز تنک، جامه نازک
رفتن، روان شدن، خوندماغ شدن، از در درآمدن
مکیدن
بیدمشک بهرامه از گیاهان
بانگیدن بانگ کردن، پیش آمدن
چریدن چرا زمین پر آب و علف خاک پر نعمت
آرمیدن، بخشودن، مهربانی بزرقطونا اسفرزه
تیز کردن شمشیر را
بپایان رسانیدن
گردانیدن، گردش زمانه، فضل و فزونی
نیم، نیمه، نیمۀ چیزی
لقب وزیر دانا و باتدبیر، برای مثال عنده علم بباید صفت آصف را / آصفی چون کند آن خواجه که نادان باشد؟ (کمال الدین اسماعیل - ۴۸) . دراصل نام پسر برخیا و وزیر سلیمان نبی بوده است که گفته اند بر علوم غریبه دست داشت و تخت بلقیس، ملکۀ سبا، را در یک چشم زدن در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت
کبر، درختچه ای خاردار، با برگ های پهن و گل های سفید که مصرف دارویی دارد و از غنچۀ آن ترشی تهیه می شود
مکیدن، مکیدن آب یا مایع دیگر
جای صف بستن، میدان جنگ، محل کارزار
جنباندن، حرکت کردن، جنبیدن، به لرزه درآمدن
خرج کردن، انفاق کردن مال، کنایه از گردش روزگار، گردش زمانه، کسی یا چیزی را به جایی برگرداندن، رد کردن،
در علوم ادبی در دستور زبان عربی، علمی که در اشتقاق و صیغه های کلمات عربی بحث می کند و قواعدی برای نقل صیغه های افعال به دست می دهد، تصریف،
در علم اقتصاد تفاوت بین قیمت واقعی پول و قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود، بدل کردن پولی به پول دیگر، آنچه صراف پس از تبدیل پولی به پول دیگر برای خود برمی دارد،
صرف شدن: به کار رفتن، مصرف شدن، خرج شدن، سپری شدن، برای مثال بیا تا به از زندگانی به دستت / چه افتاد تا صرف شد زندگانی (سعدی۲ - ۵۹۱)
صرف کردن: به کار بردن، مصرف کردن، خرج کردن، برای مثال نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد / ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد (سعدی۲ - ۶۳۹)
در علوم ادبی در دستور زبان عربی، علمی که در اشتقاق و صیغه های کلمات عربی بحث می کند و قواعدی برای نقل صیغه های افعال به دست می دهد، تصریف،
در علم اقتصاد تفاوت بین قیمت واقعی پول و قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود، بدل کردن پولی به پول دیگر، آنچه صراف پس از تبدیل پولی به پول دیگر برای خود برمی دارد،
صرف شدن: به کار رفتن، مصرف شدن، خرج شدن، سپری شدن،
صرف کردن: به کار بردن، مصرف کردن، خرج کردن،
نظر دوختن به چیزی و مراقب آن بودن، زیر نظر قرار دادن، محل دریافت عوارض در جاده ها، عوارض جاده، راهداری، رصد خانه، مراقب، نگهبان
رصد بستن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه، رصد کردن
رصد راندن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه، رصد کردن
رصد کردن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه
رصد بستن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه، رصد کردن
رصد راندن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه، رصد کردن
رصد کردن: ضبط و تعیین حساب حرکات و درجات ستارگان و اجرام نجومی در رصد خانه
اسفرزه، گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، سابوس، سپیوش، شکم پاره