جدول جو
جدول جو

معنی رصدور - جستجوی لغت در جدول جو

رصدور
(رَ صَدْ وَ)
رصدبند. رصدنشین. (آنندراج) :
خوانند رصدوران بینا
برج سرطانش شاخ گلها.
واله هروی (از آنندراج).
و رجوع به رصدبند و رصدنشین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصدور
تصویر مصدور
کسی که مبتلا به درد سینه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدور
تصویر صدور
صدرها، بالاها، سینه ها، پیشوایان، جمع واژۀ صدر
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
دردمند سینه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سینه گرفته. (مهذب الاسماء). آنکه بیماری سینه دارد. مبتلا به درد سینه. مسلول.
- نفثهالمصدور، خلط کسی که به عارضۀ صدر مبتلاست. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مصدور
تصویر مصدور
دردمند سینه آنکه گرفتار سینه درد است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدور
تصویر صدور
بزرگان، جمع صدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدور
تصویر صدور
((صُ))
جمع صدر، سینه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدور
تصویر صدور
واقع شدن امری، نشأت یافتن، آشکار شدن، فرستاده شدن شیئی از جایی به جایی
فرهنگ فارسی معین
اصدار، فرستادن، سینه ها
متضاد: ادخال، ورود
فرهنگ واژه مترادف متضاد