- رصاصیه
- شاهتره فاغوش از گیاهان
معنی رصاصیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سربی، سربی رنگ
چهار تایی مونث رباعی، چهار دندان که میان ثنایا و انیاب باشد، جمع رباعیات
فاغوشیان
چرنده
استوانی، آرمیدگی
نارک خوراکی از دانه انار
کرک خاکستری از گیاهان
فارسی گویان رفاهیت گویند که نادرست است) آسودگی آسایش بهزیستی
زیست فراخ تن آسانی
جمع ریصار، از پارسی ریچاردها جمع ریصار ریچالها
مونث ریاضی علوم ریاضیه جمع ریاضیات
در فارسی می ناب، سخن رو راست آوند می تنگ می ساغر شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ. خنور شراب آوند شراب
ریصارها، مربا یا ترشی ای که از چند چیز درست کنند، جمع ریصار
بلندی، پشته، فزونی
نقل کننده سخن و خبر از کسی
مونث راقی پیشرفته پیشرو افسونگر مونث راقی: ممالک راقیه، مرد راقی توضیح: در معنی اخیر) ه (برای مبالغه است
مونث راهی کبت (زنبور عسل)
لاتینی تازی گشته کویک افریکایی از گیاهان
ماده شتر
مونث راعی: فرمانروا
پسندیده، زندگی که صاحب آن خشنود باشد
استوار ایستا، کوه استوار
رصانت استواری
نرمی در کار، استواری، مرغزار مرغزار بیرون شهر
نرم شدن نازک شدن
شکوهش پاسداشت، چریدن، چراندن، نگاهداشت، نواخت
باز گفت باز گفتن، آبکشیدن آب بردن
تیراندازی، پرتاباندن، چفته زدن، یله کردن، چیره کردن تیر انداختن، تیر اندازی
پایکوبی دست افشانی وشتندگی پایبازی گروهی با نشاط و اسپ تازی گروهی با سماع و پایبازی عمل و شغل رقاص رقص پایکوبی
زن رقص کننده
دشوار گردیدن