دهی از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. سکنه 674 تن. آب آن از قنات. صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه ماشین رو. معدن گل سفید دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. سکنه 674 تن. آب آن از قنات. صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه ماشین رو. معدن گل سفید دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان رودان بخش کهنوج شهرستان بندرعباس، واقع در 40هزارگزی شمال میناب و 5000گزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب. هوای آن گرم و دارای 2500 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن خرما، مرکبات و رنگ است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان رودان بخش کهنوج شهرستان بندرعباس، واقع در 40هزارگزی شمال میناب و 5000گزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب. هوای آن گرم و دارای 2500 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن خرما، مرکبات و رنگ است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
گروهی است میان ترسایان وصابئین. (منتهی الارب). دینی است میان نصاری و صابئین. (دهار) (از مهذب الاسماء). گروهی میان ترسایان و صابئین که ستاره ها را ستایش می کنند. (ناظم الاطباء)
گروهی است میان ترسایان وصابئین. (منتهی الارب). دینی است میان نصاری و صابئین. (دهار) (از مهذب الاسماء). گروهی میان ترسایان و صابئین که ستاره ها را ستایش می کنند. (ناظم الاطباء)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، در 28 هزارگزی شمال زرند و دو هزارگزی راه مالرو راور به زرند. دارای 4 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان، در 28 هزارگزی شمال زرند و دو هزارگزی راه مالرو راور به زرند. دارای 4 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ج 8)
دهی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آبادشهرستان بندرعباس واقع در 55000گزی شمال باختری حاجی آباد و 15000گزی باختر راه شوسۀ کرمان به بندرعباس. هوای آن گرم و دارای 106 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول آن خرما و غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آبادشهرستان بندرعباس واقع در 55000گزی شمال باختری حاجی آباد و 15000گزی باختر راه شوسۀ کرمان به بندرعباس. هوای آن گرم و دارای 106 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول آن خرما و غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 10هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 2هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت واقع در 10هزارگزی جنوب شرقی ساردوئیه و 2هزارگزی جنوب راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان که در 90 هزارگزی باختر راور و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی راور به یزد واقع است. جایی کوهستانی، سردسیر و دارای 100 تن سکنه است. محصول عمده اش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان که در 90 هزارگزی باختر راور و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی راور به یزد واقع است. جایی کوهستانی، سردسیر و دارای 100 تن سکنه است. محصول عمده اش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان هنزل بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در 9هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و 9هزارگزی شمال راه مالرو بافت - ساردوئیه واقع است و دارای 12تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان هنزل بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت که در 9هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و 9هزارگزی شمال راه مالرو بافت - ساردوئیه واقع است و دارای 12تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
از نواحی مرزی روم بود که سیف الدوله بن حمدان در آنجا غزا کرد. ابوالعباس صفری شاعر دربار وی که یا را بضرورت شعری مشدد کرده گوید: و حلت باشکونیه کل نکبه و لم یک وفدالموت عنها بنا کب جعلت رباها للخوامع مرتعاً و من قبل کانت مرتعاً للکواکب. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع). و صاحب قاموس الاعلام آرد: بنابه روایات کتب عربی، نام مملکتی است که در مرز روم در طرف مشرق آناطولی بوده و سیف الدوله بن حمدان این کشور را تسخیر کرده است، ولی هم اکنون در آناطولی مملکتی به این نام ونشان دیده نمیشود. (از قاموس الاعلام). و رجوع به حلل السندسیه ص 222 و رجوع به اکشونیه شود
از نواحی مرزی روم بود که سیف الدوله بن حمدان در آنجا غزا کرد. ابوالعباس صفری شاعر دربار وی که یا را بضرورت شعری مشدد کرده گوید: و حلت باشکونیه کل نکبه و لم یک وفدالموت عنها بنا کب جعلت رباها للخوامع مرتعاً و من قبل کانت مرتعاً للکواکب. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع). و صاحب قاموس الاعلام آرد: بنابه روایات کتب عربی، نام مملکتی است که در مرز روم در طرف مشرق آناطولی بوده و سیف الدوله بن حمدان این کشور را تسخیر کرده است، ولی هم اکنون در آناطولی مملکتی به این نام ونشان دیده نمیشود. (از قاموس الاعلام). و رجوع به حلل السندسیه ص 222 و رجوع به اکشونیه شود
نام یکی از دهستانهای پنجگانه شهرستان رفسنجان است. این دهستان در شمال باختری رفسنجان واقع و محدود به حدود زیر میباشد: از شمال به دهستان رفسنجان، از خاور به دهستان حومه باختری، از جنوب به ارتفاعات شهر بابک و از باختر به دهستان انار. این دهستان در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرم. آب آن از قنات است و خود از 48 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 6800تن است. آبادیهای آن نزدیک بهم و مرکز دهستان قصبۀ کشکوئیه است. راه های دهستان عموماً مالرو است و فقط در تابستان می توان اتومبیل بقراء مهم آن برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام یکی از دهستانهای پنجگانه شهرستان رفسنجان است. این دهستان در شمال باختری رفسنجان واقع و محدود به حدود زیر میباشد: از شمال به دهستان رفسنجان، از خاور به دهستان حومه باختری، از جنوب به ارتفاعات شهر بابک و از باختر به دهستان انار. این دهستان در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرم. آب آن از قنات است و خود از 48 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 6800تن است. آبادیهای آن نزدیک بهم و مرکز دهستان قصبۀ کشکوئیه است. راه های دهستان عموماً مالرو است و فقط در تابستان می توان اتومبیل بقراء مهم آن برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)