- رشو
- پاره دادن بد گند دادن
معنی رشو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هر چیزی که به کسی دهند تا کاری بر خلاف وظیفه خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع کند
خوشدهان: زن، خوش چوز
پاره، مزد، رشوه، آنچه که بر کسی دهند تا کار سازی به نا حق کند، حق و حساب برای کاری نا حق
رشوه، آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، پاره، بلکفد، بلکفت، برگند
آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، رشوت، پاره، بلکفد، بلکفت، برگند
آلیاژی مرکب از ۵۵ درصد مس، ۲۵ درصد روی و ۲۰ درصد نیکل، شبیه نقره، براق و فاسدنشدنی که برای ساختن سماور، قاشق، چنگال و ادوات دیگر به کار می رود، نقرۀ آلمانی
برگرفته از نام ورشو پایتخت لهستان که این همبسته مس و روی و مسدیو (نیکل) در آنشهر از سوی کارخانه نور بلین فراهم می آمده آلیاژی ازنیکل 20 و روی 35 ومس 45 که بخوبی ذوب وبه آسانی قالب گیری میشود از این جهت ساختن اسبابهای مختلف از آن آسان است و چون سفیدرنگ و محکم و فساد ناپذیر است از آن جهت ساختن قاشق و چنگال و مقاومت های الکتریکی استفاده میکنند
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
آن که سر دیگری را بشوید، سرتراش، حجام، نوعی گل سفید رنگ که بدان سر و بدن را شویند، گل سرشوی
پاره گرفتن بلکفت گرفتن
پاره گرفتن بلکفت گرفتن
پاره دادن بلکفت دادن
رشوه خواری
پاره گیر پاره خوار رشوه خوار
عمل رشوه خوار رشوه گیری رشوه خوری
رشوه خوار
آنکه رشوه گیرد پاره ستان
کسی که رشوه می گیرد، رشوه خور، رشوه گیر
Venally
Bribable
корыстно
подкупать
подкупной
käuflich
bestechen
bestechbar
корупційно
давати хабар
підкупний
przekupnie