جدول جو
جدول جو

معنی رشتوک - جستجوی لغت در جدول جو

رشتوک
(رِ)
قسمی سبزی خوردنی بهارۀ صحرایی که در آشها و خورشها کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مشتوک
تصویر مشتوک
لولۀ کاغذی ضخیم که ته سیگار گذاشته می شود، نی سیگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رشتاک
تصویر رشتاک
رستاک، شاخۀ تازه که از بیخ درخت روییده باشد، شاخۀ راست و بلند
فرهنگ فارسی عمید
(رِ تَ)
رشته که پیوک و عرق معدنی نیز گویند. (ناظم الاطباء). بیماریی است ویژۀ سرزمین بخارا که رشته نیز گویند، و کاف علامت تصغیر است. (از شعوری ج 2 ورق 18). و رجوع به رشته در همین معنی شود، ریسمان کوچک و خرد. (آنندراج) ، رسوایی و جرم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
قسمت زیرین لولۀ سیگارت که تهی است و توتون در آن نیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). لوله ای از مقوا که در ته سیگار نصب شود، لولۀ فلزی یاچوبی و جز آن که سیگار را بر آن نصب کنند و کشند
لغت نامه دهخدا
(بِ رِ)
آرد که با روغن سرخ کنند و نرمۀ شکر در آن بریزند بی آب. (یادداشت مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(بَ رِ)
ماهیی است دریایی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ)
همان پرستوک که خطاف باشد. (آنندراج) (انجمن آرا). پرستوک. فرستو. فرستگ. فرشتک. فرشتو
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طبس بخش درمیان شهرستان بیرجند، در 59 هزارگزی جنوب خاوری درمیان، سر راه شوسۀ بیرجند به درح، کوهستانی، گرمسیر، سکنۀ آن 10 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
شاخه ای که تازه از بیخ درخت برآمده و راست رسته باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (برهان). به معنی رستاک است. (فرهنگ اوبهی). رجوع به رستاک و ستاک شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
لاک پشت. سنگ پشت. (ناظم الاطباء). کشف. (برهان). سلحفاه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خُ)
بچۀ حرامزاده را گویند. (از برهان قاطع). مصحف خشوک. (یادداشت بخط مؤلف) ، مکار. (از انجمن آرای ناصری) (از آنندراج) :
از بزرگی که هستی ای خشتوک
چاکرت بر کتف نهد دفنوک.
منجیک (از انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حلوا برشتوک
تصویر حلوا برشتوک
چنگالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرشتوک
تصویر فرشتوک
پرستو
فرهنگ لغت هوشیار
لوله ضخیم کاغذ که ته سیگار گذاشته می شود دود کاه لوله ای مقوا که در ته سیگار نصب شود، استوانه ای چوبی و غیره که داخل آن مجوف است و سیگار را در دهانه گشاد آن نصب کنند و دهانه کوچک را میان لبها گذارند و سیگار را دودکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتوک
تصویر کشتوک
لاک پشت کاسه پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشتوک
تصویر خشتوک
فرزند نا مشروع حرامزاده ولد الزنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرشتوک
تصویر فرشتوک
((فَ رَ))
پرستو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برشتوک
تصویر برشتوک
((بِ رِ))
نوعی شیرینی که از آرد سرخ شده، روغن، شکر و بعضی مواد دیگر تهیه می شود
فرهنگ فارسی معین
((مُ))
استوانه ای چوبی یا غیره که داخل آن مجوف است و سیگار را در دهانه گشاد آن نصب کنند و دهانه کوچک رامیان لب ها گذارند و سیگار را دود کنند
فرهنگ فارسی معین
فیلتر سیگار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شاخه ی نورسته
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی