جدول جو
جدول جو

معنی رسله - جستجوی لغت در جدول جو

رسله
دوستی مهربانی
تصویری از رسله
تصویر رسله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرسله
تصویر مرسله
گردن بند بلندی که روی سینه بیفتد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرسله
تصویر مرسله
ارسال شده، فرستنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرسله
تصویر مرسله
((مُ سَ لِ))
فرستاده شده، گوشواره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسته
تصویر رسته
صف، رتبه، جمله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رساله
تصویر رساله
ماتیکان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسله
تصویر بسله
دانه ایست مابین ماش و عدس ملک خلر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربله
تصویر ربله
گوشت ران، گوشت ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحله
تصویر رحله
به جهان دگر رفتن جان سپردن، فراروی (کوچیدن)، گشتنامه (سیاحتنامه)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث رجل زن، زن مردوار مردی مردانگی، نیرو در رفتن، گله از پا درد خرفه زار، آبراهه، خرفه، تیره خرفه، جای روییدن خرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسته
تصویر رسته
صف، رده، راسته خلاص شده، نجات یافته، رهائی یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغله
تصویر رغله
نیام نره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعله
تصویر رعله
شترمرغ، همسر مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسیله
تصویر رسیله
مکتوب، نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقله
تصویر رقله
خرما بن بلند کویک بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمله
تصویر رمله
ریگ یک دانه یا یک توده سمیره سیاه (سمیره خط)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رساله
تصویر رساله
پیغامبری و فرستگانی، نبوت، رسالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روله
تصویر روله
فرانسوی غلتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسله
تصویر پسله
نهانی، در خفا، پنهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رساله
تصویر رساله
پایان نامه، کتابی که در آن مرجع تقلید، احکام مذهبی را توضیح می دهد، کتاب، کتاب کوچک، نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسته
تصویر رسته
روییده، رسته، گیاهی که از زمین سر درآورده و سبز شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسله
تصویر بسله
خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، ملک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسته
تصویر رسته
هر یک از واحدهای تخصصی ارتش، دسته و گروهی از مردم که در یک شهر با یکدیگر همکار و هم پیشه باشند مثلاً رستۀ نانوایان، رستۀ گوشت فروشان، رستۀ آهنگران
رده، صف، قطار
بازار، دکان هایی که در بازار در یک صف واقع شده، راسته
روش، شیوه
رهاشده، نجات یافته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غسله
تصویر غسله
شست ابزار شوی ابزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسله
تصویر گسله
گسیخته گسلیده، هر یک از گسیختگیهای آشکوبهای موازی طبقات زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسله
تصویر پسله
((پَ سَ یا س ِ لِ))
جای نهانی، پنهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسته
تصویر رسته
((رَ تِ))
صف، قطار، دکان های واقع شده در یک ردیف در بازار، دسته و گروهی که هم شغل باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رساله
تصویر رساله
((رِ لِ))
کتاب، جزوه، نامه، نوشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رحله
تصویر رحله
سفرنامه، رحل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رساله
تصویر رساله
Dissertation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
диссертация
دیکشنری فارسی به روسی