جدول جو
جدول جو

معنی رزگون - جستجوی لغت در جدول جو

رزگون
(رَ)
ظاهراً نام دیهی بوده به ماوراءالنهر یا در نواحی غزنه. (یادداشت مؤلف) :
پای او افراشتند اینجا چنانک
تو به رزگون راژهاافراشتی.
لبیبی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روزگون
تصویر روزگون
سفید و روشن مانند روز مانند روز، برای مثال بر دختر آمد پر از خنده لب / گشاده رخ روزگون زیر شب (فردوسی - ۱/۲۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرگون
تصویر زرگون
مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زرغون، زریون
فرهنگ فارسی عمید
آلت تناسل. (برهان قاطع). آلت مردی. (فرهنگ خطی از مؤید الفضلاء). ظاهراً مرز کون درست است. (حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع). رجوع به مرز در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(گُنْ)
شکل اولیۀ اسفنجهای سیلیسی. رجوع به جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ص 336 شود
لغت نامه دهخدا
روشن مانند روز، (ناظم الاطباء) :
بر دختر آمد پر از خنده لب
گشاده رخ روزگون زیرشب،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(رُ دُ گُنْ)
نام زن ووشتاسپ پسر ارشام و پسرعموی کوروش بزرگ و مادر داریوش اول است. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 952، 1625، 1631 شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
جمع واژۀ رزن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ رزن، به معنی جای بلند هموار که آب ایستد بر وی. (آنندراج). رجوع به رزن شود
لغت نامه دهخدا
(رَزْ زو)
به معنی بزرگ و امیر، رزون بن الیداع است که از نزد هدد عزر فرار کرد و چند تن از جنگجویان را با خود همداستان نمود و در حوالی دمشق جنگ درپیوست و تخت سلطنت را متصرف گشت. وی در سراسر روزگار زندگانی خود دشمن آل اسرائیل می بود. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
برنگ زر زرد فام طلایی زریون، درخت انگور (مو) زرجون، آب باران جمع شده بر روی صخره ها و قطعه سنگهای عظیم کوهها که بر اثر حل مواد معدنی موجود در سنگها برنگ نارنجی یا زرد درمیاید، شراب باده، زرقون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزون
تصویر رزون
جمع رزن، پشته های آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرگون
تصویر زرگون
((زَ))
زردرنگ
فرهنگ فارسی معین
نام دهکده ای در بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی