جدول جو
جدول جو

معنی رزقات - جستجوی لغت در جدول جو

رزقات
(رَ زَ)
جمع واژۀ رزقه.
- رزقات الجند، رزقات و مرسوم ایشان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع واژۀ بزقه: و یکون فیه (فی شنج) حیوان لزج علی شکل البزقات یسمی الحلزون. (یادداشت بخط دهخدا) ، کارهای سخت، رأی نیکو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، حظه بزلاء، امری که فاصل حق و باطل باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ زَ)
رزفات بلد، جایهای نزدیک شهر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). در اقرب الموارد رزّافات البلد است
لغت نامه دهخدا
(رُ)
جمع واژۀ راقی. (یادداشت مؤلف). رجوع به راقی شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
جمع واژۀ رقه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رقه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نزقات
تصویر نزقات
جمع نزق
فرهنگ لغت هوشیار