معنی رزدوغان - جستجوی لغت در جدول جو

رزدوغان

لغت نامه دهخدا

این طرف و آن طرف دویدن، به هرسو روی آوردن
مکر، حیله، فریب، شید، حقّه، خاتوله، ستاوه، قلّاشی، خدعه، دویل، غدر، ترب، ریو، گربه شانی، دغلی، گول، تزویر، اشکیل، کید، نیرنگ، نارو، احتیال، دستان، تنبل، ترفند، دلام، چاره، کلک، شکیل

این طرف و آن طرف دویدن، به هرسو روی آوردن
مَکر، حیلِه، فَریب، شَید، حُقِّه، خاتولِه، سَتاوِه، قَلّاشی، خُدعِه، دُویل، غَدر، تَرب، ریوْ، گُربِه شانِی، دَغَلی، گول، تَزویر، اِشکیل، کَید، نِیرَنگ، نارُو، اِحتیال، دَستان، تُنبُل، تَرفَند، دِلام، چارِه، کَلَک، شِکیل

فرهنگ فارسی عمید

رزوان

نگهبان رز، باغبان و نگهبان باغ انگور

فرهنگ فارسی عمید

مزدوران

(مُ دَ)

نام یکی از دهستان های بخش سرخس شهرستان مشهد و محدود است از طرف شمال به دهستان چهچهه، از جنوب به دهستان نوروزآباد، از غرب به کوه آلاداغ، از شرق به دهستان کندکلی. موقعیت آن دهستان کوهستانی و کلیه قراء در دامنۀ شرقی کوه قره داغ واقع و اغلب آنها از چشمه سار مشروب میشوند. محصول عمده اش غلات و باغات، شغل مردمش زراعت است. این دهستان از 15 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 1445 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

مزدوران

(مُ)

نام قریۀ بزرگی است به میان مشهد و سرخس و طایفۀ ساکن آنجا هفتصد خانوار و جلایراند. (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

زردوان

(زَ)

دهی از دهستان رودبار است که در بخش حومه شهرستان دامغان واقع است و 980 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

زنوغان

(زَ)

دهی از دهستان دیهوک است که در بخش طبس شهرستان فردوس واقع است و 281 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

زوغان

(تَ مَلْ لُ)

ستم کردن و درگذشتن از حد در سخن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به زوغ شود

لغت نامه دهخدا

روغان

(تَ)

روغ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). روباه بازی کردن. (المصادربیهقی) : اهل غور چون حال روغان و مداهنت او بدانستند... (تاریخ جهانگشای جوینی). و رجوع به روغ شود

لغت نامه دهخدا

دوغان

(دَ)

دهی است به رأس عین. (منتهی الارب). دهی بزرگ است میان رأس عین و نصیبین و سوق اهل جزیره بوده و در هر ماه یک بار در اینجا جمع می شده اند. (از حدود العالم)

لغت نامه دهخدا

رزدان

(رَ)

دهی از دهستان خشابر طالشدولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش. سکنۀ آن 504 تن. آب آنجا از رود خانه چاف رود. محصولات عمده آن غلات و لبنیات و عسل می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
یا روذان. نام محلی بوده در سیستان. و بنابه نوشتۀ اصطخری (صص 238- 248) و شرح شادروان بهار در حاشیۀ ص 30 تاریخ سیستان باید روذان باشد. رجوع به دو مأخذ بالا شود

لغت نامه دهخدا