جدول جو
جدول جو

معنی ردیابی - جستجوی لغت در جدول جو

ردیابی
دنبال کردن رد و اثر کسی یا چیزی
تصویری از ردیابی
تصویر ردیابی
فرهنگ فارسی عمید
ردیابی
چشپریابی
تصویری از ردیابی
تصویر ردیابی
فرهنگ لغت هوشیار
ردیابی
پی جویی، پیگیری، ردگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ردیاب
تصویر ردیاب
پیداکنندۀ رد و اثر کسی یا چیزی، ردیابنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریابگ
تصویر دریابگ
دریا بغ دریا سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریابیگ
تصویر دریابیگ
دریا بغ دریا سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریایی
تصویر دریایی
منسوب به دریا بحری آبی: اسب دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل ارزیاب عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز سنجش و بررسی حدود هر چیز و بر آورد کردن ارزش آن تقویم: (خانه های شهر ارزیابی شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویابی
تصویر نویابی
کشف، ابتداع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نایابی
تصویر نایابی
قحطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویانی
تصویر رویانی
جنینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویایی
تصویر رویایی
مواجهه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمیابی
تصویر کمیابی
قحطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
لتتبّعٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
Trace
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
suivre les traces
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
rastrear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
отслеживать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
nachverfolgen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
відстежувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
śledzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
rastrear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
অনুসরণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
سراغ لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
ติดตาม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
kufuatilia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
추적하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
跡を追う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
tracciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
melacak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
पता लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
traceren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ردیابی کردن
تصویر ردیابی کردن
לעקוב
دیکشنری فارسی به عبری