- ردب
- بن بست
معنی ردب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیمانه بزرگ
زن شبرو
مهربانی و نرمی نمودن
شامان
هفت بند از گیاهان
ردیف، رتبه، سطر
در بزرگ، دروازه دروازه ها دروازه ها
فرهنگ
بمهمانی خواننده، میزبان
گل گاو چشم از گیاهان
شوهر مادر، نا پدری
سرفرویی از (ترجیب)، نام ماه هفتم از سال تازی، ترسیدن، بزرگداشت شرمزدگی شرم کردن، بزرگداشت، دشنامگویی، ترسیدن ماه هفتم از سال قمری تازیان و مسلمانان و آن بین جمادی الاخر و شعبان است
جمع رتبه سختی، شدت، درشتی زندگانی
فراخ و گشاد
خرمای نو تازه تر و تازه، یابس
ته نشینی، گود افتادن چشم
بالاپوش
دسته و صف، رجه
رشته، خز، پوسته زهدان تریز بن آستین بن آستین و تریز جمع اردان
سد کردن، بستن در
پیروی کردن
گلناک گل گل و لای
بازداشتن
سر شکستن، کاواک میان تهی گل فراوان
درد کم زمان دراز
سرگین انداختن
چادر، دوش انداز، جامه که بر سر و قد گیرند
خواسته شده خواهشیدن، آزیدن آز کردن، شکمبارگی، رویگردانی، زارزدن
ترس و بیم، فزع
جمع رکاب، شتران سواری، وهنگها موش، ده شتر سوار، نام شاخه شانزدهم از بیست و چهار شاخه خنیا، جمع رکبه، زانوان سواران (شتر اسب)، توضیح: بعضی آن را اسم جمع و بعضی جمع راکب دانسته اند و جمع رکب) ارکب (و رکوب است، شعبه شانزدهم از شعب بیست و چهارگانه موسیقی و آن سه نغمه است بترتیبی معین و اهل عمل گویند رکب چهارگاهی است محط بردوگاه که از طرفین به چند نوع اضافات کنند این شعبه با) راهوی) (اصفهان حسینی (و) زیرافکند (مناسب است، جمع رکبه زانوان زانوها
سر شیر شیر مسکه دار، سرگشتگی، شوریده رایی، مست خوابی، سستی