جدول جو
جدول جو

معنی ردائت - جستجوی لغت در جدول جو

ردائت
تباهی و پستی
تصویری از ردائت
تصویر ردائت
فرهنگ فارسی عمید
ردائت
فاسد گشتن تباه شدن، فساد فساد تباهی، پستی بدی
تصویری از ردائت
تصویر ردائت
فرهنگ لغت هوشیار
ردائت
((رَ ئَ))
فساد، تباهی، پستی، بدی
تصویری از ردائت
تصویر ردائت
فرهنگ فارسی معین
ردائت
بداندیشی، بدجنسی، بدطینتی، پستی، تباهی، خبث، غرض، فساد
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ فَ)
ردافه. کار ردیفی ملک مانند خلافت. (منتهی الارب) (آنندراج). خلافت از ’ردف’ و آن لقب خلیفه های ملک حیره بوده است. (مفاتیح العلوم). و رجوع به ردافه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ردافت
تصویر ردافت
فرمانروایی جانشینی شاه
فرهنگ لغت هوشیار
نوشدن تازه گردیدن، نوی تازگی، نوخاستگی نو جوانی، ابتدای هر چیز اول هر امر، اول جوانی
فرهنگ لغت هوشیار