جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ردائت

حدائت

حدائت
نوشدن تازه گردیدن، نوی تازگی، نوخاستگی نو جوانی، ابتدای هر چیز اول هر امر، اول جوانی
فرهنگ لغت هوشیار

ردافت

ردافت
ردافه. کار ردیفی ملک مانند خلافت. (منتهی الارب) (آنندراج). خلافت از ’ردف’ و آن لقب خلیفه های ملک حیره بوده است. (مفاتیح العلوم). و رجوع به ردافه شود
لغت نامه دهخدا