طایفه ای از طوایف قشقایی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80). یکی از طوایف ایل قشقایی ایران و مرکب از 300 خانوار است. در دوفرسخی حنا و قسمتی در چهارفرسخی یزدخورت مسکن دارند. (یادداشت مؤلف)
طایفه ای از طوایف قشقایی. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80). یکی از طوایف ایل قشقایی ایران و مرکب از 300 خانوار است. در دوفرسخی حنا و قسمتی در چهارفرسخی یزدخورت مسکن دارند. (یادداشت مؤلف)
آذر بیگدلی گوید: اسمش عبدالرحیم خان معروف به خان خانان فرزند بهرام خان بهارلو ترکمان بود. و به هندوستان رفت. رحیمی جوانی مستعد بود. اکثر اهل کمال که به هند رفته اند از دولت او خوش گذرانیده اند. رضاقلیخان هدایت آرد: او پسر بیرامعلی خان حاکم قندهار بود که از دولت صفویه روگردان شده به هند رفت و در آنجا امیری بزرگ و ممدوح شعرا گردید. از اوست: به جرم عشق توام میکشند غوغایی است تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است. # غمت مباد چو می پرسی از حکایت من دل تو طاقت این گفتگو کجا دارد. # نشان یافتن صد هزارمضمون است نخوانده نامۀ ما را چو پاره پاره کند بهای خون من و صد هزار همچو من است که من به خون طپم و قاتلم نظاره کند. # سرمایۀ عیش جاودانی غم تو بهتر ز هزار شادمانی غم تو گفتی که چنین واله و شیدات که کرد دانی غم تو و گر ندانی غم تو. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 29) (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 14)
آذر بیگدلی گوید: اسمش عبدالرحیم خان معروف به خان خانان فرزند بهرام خان بهارلو ترکمان بود. و به هندوستان رفت. رحیمی جوانی مستعد بود. اکثر اهل کمال که به هند رفته اند از دولت او خوش گذرانیده اند. رضاقلیخان هدایت آرد: او پسر بیرامعلی خان حاکم قندهار بود که از دولت صفویه روگردان شده به هند رفت و در آنجا امیری بزرگ و ممدوح شعرا گردید. از اوست: به جرم عشق توام میکشند غوغایی است تو نیز بر لب بام آ که خوش تماشایی است. # غمت مباد چو می پرسی از حکایت من دل تو طاقت این گفتگو کجا دارد. # نشان یافتن صد هزارمضمون است نخوانده نامۀ ما را چو پاره پاره کند بهای خون من و صد هزار همچو من است که من به خون طپم و قاتلم نظاره کند. # سرمایۀ عیش جاودانی غم تو بهتر ز هزار شادمانی غم تو گفتی که چنین واله و شیدات که کرد دانی غم تو و گر ندانی غم تو. (از مجمع الفصحاء ج 1 ص 29) (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 14)
دهی از دهستان شاخه و بنه بخش مرکزی شهرستان اهواز. سکنۀ آن 168 تن. آب آن از چاه. محصولات عمده آن غلات. ساکنان آنجا از طایفۀ کعبی و شادگانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان شاخه و بنه بخش مرکزی شهرستان اهواز. سکنۀ آن 168 تن. آب آن از چاه. محصولات عمده آن غلات. ساکنان آنجا از طایفۀ کعبی و شادگانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
برسوی، از مردم بروسه. معاصر سلطان سلیم خان قدیم، نامش عبدالله بن محمد مرزیفونی رومی (1066 هجری قمری) شاعریست ترک و او را دیوانیست. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و هدیهالعارفین ج 1 ص 477 شود قورقوردبن بایزید. متوفی به سال 918 هجری قمری او راست: دیوانی به ترکی
بُرسَوی، از مردم بروسه. معاصر سلطان سلیم خان قدیم، نامش عبدالله بن محمد مرزیفونی رومی (1066 هجری قمری) شاعریست ترک و او را دیوانیست. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و هدیهالعارفین ج 1 ص 477 شود قورقوردبن بایزید. متوفی به سال 918 هجری قمری او راست: دیوانی به ترکی
احمد بن محمد سحیمی حسنی شافعی. او راست: المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است. ایضاً او راست: الدر العالی الشأن علی لیله النصف من شعبان. وی بسال 1178 هجری قمری درگذشت. (معجم المطبوعات) ابو سدره سحیمی هجیمی. شاعری است از عرب. (منتهی الارب)
احمد بن محمد سحیمی حسنی شافعی. او راست: المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است. ایضاً او راست: الدر العالی الشأن علی لیله النصف من شعبان. وی بسال 1178 هجری قمری درگذشت. (معجم المطبوعات) ابو سدره سحیمی هجیمی. شاعری است از عرب. (منتهی الارب)