جدول جو
جدول جو

معنی رحی - جستجوی لغت در جدول جو

رحی
آسیا، سنگ آسیا
تصویری از رحی
تصویر رحی
فرهنگ فارسی عمید
رحی(رِ حی ی)
جمع واژۀ رحی ̍. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رحی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
رحی(رُ حی ی)
جمع واژۀ رحی ̍. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رجوع به رحی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
رحی(رَ حی ی)
جمع واژۀ رحی ̍. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رحی(رَ حا)
سنگ آسیا. (دهار) (غیاث اللغات) (صراح اللغه). سنگ آسیا. مؤنث است. ج، ارحی (ارح) ، ارحاء، ارحی ّ، رحی ّ، رحی ّ، ارحیه، سینه. ج، ارحاء، پارۀ زمین گرد و بلند به مقدار یک میل مربع که آب بر آن نشیند. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سخت ترین جای جنگ. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مهمترین جای جنگ. (از اقرب الموارد) ، هر یک از دوازده دندان که پس از ضواحک شود. یکی از دندانهای موسوم به ارحاء یا طواحن. دندان آسیا: اضراس رحی ̍،طواحن. (یادداشت مؤلف). دندان آسیا. ج، ارحی ̍. (دهار). دندان. گفته شود: ’طحنه بارحائه’. (از اقرب الموارد) ، مهتر قوم و جماعت عیال. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گویند: هو رحی قومه، گروه. (از اقرب الموارد) ، شتران که به انبوهی گرد برگردند. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). شتران بسیار فراهم آمده. ج، ارحاء. (از اقرب الموارد) ، قبیلۀ بزرگ بر سر خود. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). قبیله ای که برای بدست آوردن سود و چراگاه نرود و جای خود را ترک نگوید. (از اقرب الموارد) ، ابر گرد. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، پنجم سپل شتر. (آنندراج). سپل (سم) شتر و پیل. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سم شتر و پیل. (از اقرب الموارد) ، اسفناج. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (نشوءاللغه). اسفناج، و از آن است: طبخوا لنا الرحی. (از اقرب الموارد) ، اطراف ناخن. (بحر الجواهر) ، رحی السحاب، ابرهای مستدیر. (از اقرب الموارد). و در منتهی الارب که ’مستدارها’ معنی شده غلط است. رأیت فی السماء رحی مرجحنّهً، ای سحابه مستدیره. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رحی(رَ حا)
نام جایی است به سیستان و نسبت بدان رحایی باشد. (یادداشت مؤلف). موضعی است به سجستان، از آن موضع است محمد بن احمد بن ابراهیم رحوی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
رحی(تَ قَوْ وُ)
رحو. ساختن آسیا و یا گردانیدن آن. (ناظم الاطباء) (آنندراج). رحیت الرحا، به معنی رحوت الرحا است. (منتهی الارب). به معنی رحا یرحو و آن نادر است. (از اقرب الموارد). رجوع به رحو شود، گرد شدن مار. (ناظم الاطباء) (آنندراج). به معنی رحا یرحو و آن نادر است. (از اقرب الموارد). و رجوع به رحو شود
لغت نامه دهخدا
رحی
سنگ آسیا
تصویری از رحی
تصویر رحی
فرهنگ لغت هوشیار
رحی((رَ حا))
آسیا، رحا
تصویری از رحی
تصویر رحی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رحیم
تصویر رحیم
(پسرانه)
مهربان، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رحیل
تصویر رحیل
کوچ کردن، کوچیدن، کوچ، کنایه از مرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
مهربان و بخشاینده، بخشایشگر، از نام های خداوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رحیب
تصویر رحیب
فراخ، وسیع، جای فراخ، اکول، پرخور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رحیق
تصویر رحیق
خالص، بی غش، شراب بی غش، بادۀ ناب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رحیب
تصویر رحیب
جای وسیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیض
تصویر رحیض
شسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیل
تصویر رحیل
کوچ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
بخشایشگر
فرهنگ لغت هوشیار
می ناب، بوی خوش، نژاد ناب، مشک ناب، شیره گل خالص ناب بی غش، می خالص شراب بیغش باده ناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
((رَ))
مهربان، بخشاینده، از صفات خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رحیل
تصویر رحیل
((رَ))
کوچ کردن، کوچیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رحیب
تصویر رحیب
((رَ))
خالص، شراب بی غش و ناب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
Merciful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
miséricordieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
misericordioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
दयालु
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
barmhartig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
misericordioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
barmherzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
misericordioso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
仁慈的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
miłosierny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
милосердний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
милосердный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رحیم
تصویر رحیم
penyayang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی