سنگ آسیا. (دهار) (غیاث اللغات) (صراح اللغه). سنگ آسیا. مؤنث است. ج، ارحی (ارح) ، ارحاء، ارحی ّ، رحی ّ، رحی ّ، ارحیه، سینه. ج، ارحاء، پارۀ زمین گرد و بلند به مقدار یک میل مربع که آب بر آن نشیند. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سخت ترین جای جنگ. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مهمترین جای جنگ. (از اقرب الموارد) ، هر یک از دوازده دندان که پس از ضواحک شود. یکی از دندانهای موسوم به ارحاء یا طواحن. دندان آسیا: اضراس رحی ̍،طواحن. (یادداشت مؤلف). دندان آسیا. ج، ارحی ̍. (دهار). دندان. گفته شود: ’طحنه بارحائه’. (از اقرب الموارد) ، مهتر قوم و جماعت عیال. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گویند: هو رحی قومه، گروه. (از اقرب الموارد) ، شتران که به انبوهی گرد برگردند. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). شتران بسیار فراهم آمده. ج، ارحاء. (از اقرب الموارد) ، قبیلۀ بزرگ بر سر خود. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). قبیله ای که برای بدست آوردن سود و چراگاه نرود و جای خود را ترک نگوید. (از اقرب الموارد) ، ابر گرد. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، پنجم سپل شتر. (آنندراج). سپل (سم) شتر و پیل. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سم شتر و پیل. (از اقرب الموارد) ، اسفناج. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (نشوءاللغه). اسفناج، و از آن است: طبخوا لنا الرحی. (از اقرب الموارد) ، اطراف ناخن. (بحر الجواهر) ، رحی السحاب، ابرهای مستدیر. (از اقرب الموارد). و در منتهی الارب که ’مستدارها’ معنی شده غلط است. رأیت فی السماء رحی مرجحنّهً، ای سحابه مستدیره. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف)
ادامه...
سنگ آسیا. (دهار) (غیاث اللغات) (صراح اللغه). سنگ آسیا. مؤنث است. ج، اَرْحی (اَرْح) ، اَرْحاء، اُرْحی ّ، رِحی ّ، رُحی ّ، اَرْحیه، سینه. ج، اَرْحاء، پارۀ زمین گرد و بلند به مقدار یک میل مربع که آب بر آن نشیند. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سخت ترین جای جنگ. ج، اَرْحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). مهمترین جای جنگ. (از اقرب الموارد) ، هر یک از دوازده دندان که پس از ضواحک شود. یکی از دندانهای موسوم به ارحاء یا طَواحِن. دندان آسیا: اَضْراس ِ رَحی ̍،طَواحِن. (یادداشت مؤلف). دندان آسیا. ج، اَرْحی ̍. (دهار). دندان. گفته شود: ’طحنه بارحائه’. (از اقرب الموارد) ، مهتر قوم و جماعت عیال. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گویند: هو رحی قومه، گروه. (از اقرب الموارد) ، شتران که به انبوهی گرد برگردند. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). شتران بسیار فراهم آمده. ج، ارحاء. (از اقرب الموارد) ، قبیلۀ بزرگ بر سر خود. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). قبیله ای که برای بدست آوردن سود و چراگاه نرود و جای خود را ترک نگوید. (از اقرب الموارد) ، ابر گرد. ج، ارحاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، پنجم سپل شتر. (آنندراج). سپل (سُم) شتر و پیل. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سُم شتر و پیل. (از اقرب الموارد) ، اسفناج. ج، ارحاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (نشوءاللغه). اسفناج، و از آن است: طبخوا لنا الرحی. (از اقرب الموارد) ، اطراف ناخن. (بحر الجواهر) ، رحی السحاب، ابرهای مستدیر. (از اقرب الموارد). و در منتهی الارب که ’مستدارها’ معنی شده غلط است. رأیت فی السماء رحی مُرْجَحِنَّهً، ای سحابه مستدیره. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف)