- رحی
- سنگ آسیا
معنی رحی - جستجوی لغت در جدول جو
- رحی ((رَ حا))
- آسیا، رحا
- رحی
- آسیا، سنگ آسیا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخشایشگر
کوچ کردن
می ناب، بوی خوش، نژاد ناب، مشک ناب، شیره گل خالص ناب بی غش، می خالص شراب بیغش باده ناب
شسته
جای وسیع
خالص، بی غش، شراب بی غش، بادۀ ناب
فراخ، وسیع، جای فراخ، اکول، پرخور
کوچ کردن، کوچیدن، کوچ، کنایه از مرگ
مهربان و بخشاینده، بخشایشگر، از نام های خداوند
Merciful
милосердный
barmherzig
милосердний
miłosierny
misericordioso
misericordioso
misericordioso
miséricordieux
barmhartig
दयालु
penyayang
رحيمٌ
merhametli
mwenye huruma