جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رحیب

رحیب

رحیب
فراخ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) : همتی عالی و نعمتی متوالی و کنفی رحیب و مرتعی خصیب. (ترجمه تاریخ یمینی ص 286) ، فراخ سینه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). رحیب الصدر، واسعالصدر. (ناظم الاطباء). فراخ سینه. (یادداشت مؤلف) (از اقرب الموارد) ، بسیارخوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). پرخور. (از اقرب الموارد). رَژْد. اکول
لغت نامه دهخدا

ربیب

ربیب
پسر اندر فرزندان از شوی پیشین ناپسری، پرورده، پیمان سپرده، گوسپند خانگی، بره خانگی، پادشاه پسر زوجه شخص از شوهر سابق وی پسر زن پسر اندر، شوهر مادر
فرهنگ لغت هوشیار

رحاب

رحاب
جمع رحبه، خاک های خوب، گستره خانه ها، درگاه ها میانسراها دیگ فراخ فراخ گشاد سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار