به معنی معشوق، زنی زانیه بود که در وادی سورق که در قسمت سبط یهودا نزدیک به حدود فلسطین واقع بود، سکونت می داشت. و هم او سبب شد که شمشون بدست دشمنانش گرفتار شود. (قاموس کتاب مقدس). زنی روسپی که شمشون عاشق او بود و فلسطینیان با پول او را فریفتند که راز نیروی شمشون را کشف کند. دلیله دریافت که قوت وی در موهای بلند اوست، موهایش را قطع کرد و شمشون بدست دشمنان افتاد. (از دائره المعارف فارسی)
به معنی معشوق، زنی زانیه بود که در وادی سورق که در قسمت سبط یهودا نزدیک به حدود فلسطین واقع بود، سکونت می داشت. و هم او سبب شد که شمشون بدست دشمنانش گرفتار شود. (قاموس کتاب مقدس). زنی روسپی که شمشون عاشق او بود و فلسطینیان با پول او را فریفتند که راز نیروی شمشون را کشف کند. دلیله دریافت که قوت وی در موهای بلند اوست، موهایش را قطع کرد و شمشون بدست دشمنان افتاد. (از دائره المعارف فارسی)
رحوله. ستور بارکش. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه شایستگی بار کشیدن دارد و مؤنث و مذکر آن یکی است. (از اقرب الموارد). اشتر باری. (از منتهی الارب). رجوع به رحوله شود
رحوله. ستور بارکش. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه شایستگی بار کشیدن دارد و مؤنث و مذکر آن یکی است. (از اقرب الموارد). اشتر باری. (از منتهی الارب). رجوع به رحوله شود
قاضی که نامه ای به ارتخشتای پادشاه نوشت که کار تعمیر دیوارها و هیکل اورشلیم را در تأخیر اندازد. (قاموس کتاب مقدس) یکی از کسانی که با زروبابل مراجعت نمودند. (قاموس کتاب مقدس)
قاضی که نامه ای به ارتخشتای پادشاه نوشت که کار تعمیر دیوارها و هیکل اورشلیم را در تأخیر اندازد. (قاموس کتاب مقدس) یکی از کسانی که با زروبابل مراجعت نمودند. (قاموس کتاب مقدس)
رحماء. (از ناظم الاطباء). راحم. (از اقرب الموارد). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار رحم گردد و بمیرد، یا علتی است که در زهدان عارض شود و مانع قبول آب منی گردد، یا آنکه بزاید و سلای آن برنیاید. (منتهی الارب) (از آنندراج). آن زن که رحمش درد کند و ناقه را نیز گویند. (منتهی الارب) ، مشفق. (قاموس کتاب مقدس) (از متن اللغه)
رَحْماء. (از ناظم الاطباء). راحم. (از اقرب الموارد). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار رحم گردد و بمیرد، یا علتی است که در زهدان عارض شود و مانع قبول آب منی گردد، یا آنکه بزاید و سلای آن برنیاید. (منتهی الارب) (از آنندراج). آن زن که رحمش درد کند و ناقه را نیز گویند. (منتهی الارب) ، مشفق. (قاموس کتاب مقدس) (از متن اللغه)
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند