- رحاله
- بسیار سفر کننده
معنی رحاله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماتیکان
امری را بعهده کسی گذاشتن
ستور بارکش
مردمان پست و بی سر و سامان، فرومایگان، اراذل و اوباش، سفلگان، غوغا
شتر بارکش
فراخش فراخ گردیدن
کنجاله، ناکس ناکسی پستی نامردی فرومایگی
گولی کانایی
پیغامبری و فرستگانی، نبوت، رسالت
سونش سونش زر و سیم، فرومایه، پوست گندم پوست جو، هیچکاره
امری را به عهدۀ کسی واگذاشتن، در علم حقوق خارج شدن یک پرونده از صلاحیت یک دادگاه و فرستادن آن به دادگاه دیگر
پایان نامه، کتابی که در آن مرجع تقلید، احکام مذهبی را توضیح می دهد، کتاب، کتاب کوچک، نامه
ستور بارکش، شتر قوی مستعد برای سواری دادن یا بار کشیدن
مردم پست و فرومایه، سفلگان. با این معنی به هر دو صورت مفرد و جمع به کار می رود، راجل
Dissertation
диссертация
Dissertation
дисертація
rozprawa
dissertação
dissertazione
disertación
dissertatie
शोधप्रबंध
disertasi
رسالةٌ