جدول جو
جدول جو

معنی رجندگی - جستجوی لغت در جدول جو

رجندگی
(رَ جَ دَ / دِ)
رزندگی. عمل رنگ کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رزیدن و رزنده و رجنده و رجیدن شود
لغت نامه دهخدا
رجندگی
رزندگی عمل رنگ کردن
تصویری از رجندگی
تصویر رجندگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
میمنت، سعادت، خجستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
حالت رسیده بودن و پخته بودن میوه، وارسی، دقت و تحقیق در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرمندگی
تصویر شرمندگی
خجلت، شرمساری، شرمنده شدن، شرمنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
درخشندگی، درخشان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریسندگی
تصویر ریسندگی
عمل ریسیدن، شغل و عمل ریسنده
فرهنگ فارسی عمید
(رَ وَ دَ / دِ)
عمل رفتن، سرعت حرکت. چالاکی در رفتار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حالت و چگونگی رانده. رانده بودن. دور گردیده بودن. لعان و لعانیه. لعنت. (منتهی الارب). رد و دفع و طرد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربودگی
تصویر ربودگی
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمندگی
تصویر شرمندگی
خجلت شرمنده بودن شرمساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرندگی
تصویر خرندگی
عمل خریدار، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریدگی
تصویر جریدگی
پارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنندگی
تصویر زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیدگی
تصویر رمیدگی
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسیدگی
تصویر رسیدگی
بلوغ و کمال، پختگی، حالت، پختن میوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
رخشنده بودن درخشندگی روشنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوندگی
تصویر دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانندگی
تصویر رانندگی
حالت و چگونگی راننده، راندن وسائط نقلیه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دنندگی
تصویر دنندگی
دوندگی به نشاط، خرامندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهندگی
تصویر دهندگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درندگی
تصویر درندگی
عمل درنده، سبعیت
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگندگی
تصویر آگندگی
کیفیت و حالت آگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسندگی
تصویر بسندگی
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برندگی
تصویر برندگی
تیزی، برش، عمل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزندگی
تصویر ارزندگی
عمل ارزیدن ارزنده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روندگی
تصویر روندگی
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راندگی
تصویر راندگی
دور گردیده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
خجستگی مبارکی میمنت خوش اقبالی یمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرخندگی
تصویر فرخندگی
میمنت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سهندگی
تصویر سهندگی
آلرژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسندگی
تصویر بسندگی
اکتفا، قناعت، کفایت
فرهنگ واژه فارسی سره
خودفروشی، روسپیگری، فاحشگی، قحبگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد