رجاد (تَ) خوشه های دروشده را به خرمنگاه بردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوشه ها را به خرمنگاه بردن. (منتهی الارب). بردن خوشه ها به خرمن. (از اقرب الموارد) ادامه... خوشه های دروشده را به خرمنگاه بردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوشه ها را به خرمنگاه بردن. (منتهی الارب). بردن خوشه ها به خرمن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
رجاد (رَجْ جا) آنکه خوشه های دروشده را به خرمنگاه برد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ادامه... آنکه خوشه های دروشده را به خرمنگاه برد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا