جدول جو
جدول جو

معنی رتب - جستجوی لغت در جدول جو

رتب
رتبه ها، پایه ها، مقام ها، درجه ها، منزلت ها، جمع واژۀ رتبه
تصویری از رتب
تصویر رتب
فرهنگ فارسی عمید
رتب
(رُ تَ)
جمع واژۀ رتبه. (اقرب الموارد). (ناظم الاطباء). و رجوع به رتبت و رتبه شود
لغت نامه دهخدا
رتب
(تَ قَعْ عُ)
هر چهار انگشت را فراهم آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). چهار انگشت را بهم پیوستن. (از اقرب الموارد) ، رنجه شدن. (دهار)
لغت نامه دهخدا
رتب
جمع رتبه سختی، شدت، درشتی زندگانی
تصویری از رتب
تصویر رتب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رتبه
تصویر رتبه
پایه، مقام، درجه، منزلت
فرهنگ فارسی عمید
(رَ تَ بَ)
زمین بلند و برآمده و سنگها نزدیک بهم افتاده بعضی از بعضی. (منتهی الارب) (آنندراج). سنگهای نزدیک بهم افتاده بعضی از بعضی. (ناظم الاطباء). و رجوع به رتب شود
لغت نامه دهخدا
(رُ بَ)
منزلت. (اقرب الموارد). رجوع به رتبه و رتبت و رتب شود
لغت نامه دهخدا
(رُ بَ / بِ)
رتبت. رتبه. پایه. (منتهی الارب). پایه. مرتبه. (صراح اللغه). قدر و منزلت و جاه. (از شعوری ج 2 ورق 26). درجه و طبقه و مرتبه و پایه و جاه و شأن و منزلت و منصب و مقام. (ناظم الاطباء). پایگاه. رتبت: این فصل از تاریخ مسبوق است بر آنچه گذشت در ذکر، لیکن در رتبه سابق است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 89).
در رتبه مساوات بود عالم را
در دایره هیچ نقطه را بیشی نیست.
اوحدی.
گربه گفتار توان رتبۀ کردار گرفت
صائب از خوش سخنان خامۀ من در پیش است.
صائب.
در اواخر زمان شاه سلطان حسین میر محمدباقر نام فاضلی باآنکه در فضیلت از آقا جمال همعصر خود کمتر بود به رتبۀملاباشیگری سرافراز.... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 2). اما ولات در مرتبۀ منصب و اعتبار زیاده از بیگلیربیگیان میباشند و رتبۀ بیگلیربیگیان زیاده بر خوانین. (تذکرهالملوک ص 4). و امراء هر یک به ترتیب موافق رتبۀ منصب خود در کشیکخانه بدستور مجلس بهشت آیین درپهلوی یکدیگر می نشینند. (تذکرهالملوک ص 7).
- رتبۀ علیا، مقام و مرتبۀ بلند و جاه و جلال. (ناظم الاطباء).
- عیسی رتبگان، پیروان حضرت عیسی. (ناظم الاطباء).
، لیاقت و بزرگواری و عظمت و وقار. (ناظم الاطباء) ، اشل. پایه. در عرف قوانین استخدامی عبارتست از اینکه حداقل و حداکثر حقوق و دستمزدی را که کارمندان ادارات و دستگاههای مختلف دولتی در تمام مدت خدمت می گیرند به چند قسمت یاگروه (در ایران به 9 یا 10 یا 11 قسمت) می کنند و هریک را رتبه گویند. ارتقاء از رتبه ای به رتبه ای دیگراز روی سابقۀ خدمت و ارزش تحصیلی است و نیز رتبه بیشتر شرط ارتقاء به شغل و مقام برتر میباشد. در دستگاههای دولتی رتبه های معمول به شرح زیر بوده است: 1- رتبه های اداری از 1 تا 9 (که هر کدام سه مرحله حداقل و حدوسط و حداکثر دارد) مخصوص اعضای اداری دستگاههای دولتی. 2- رتبه های قضایی از 1 تا 11 مخصوص قاضیان دادگستری. 3- رتبه های پزشکی (پزشک یکمی و پزشک دومی) هر یک از 1 تا 9 مخصوص پزشکان سازمانهای بهداشتی و درمانی دولتی. 4- رتبه های پزشکیاری (یا بهیاری) از 1 تا 9 مخصوص پزشکیاران یا معین پزشکان سازمانهای بهداشتی و درمانی دولتی. 5- رتبه های استادی از 1 تا 10 مخصوص استادان دانشگاهها و مدارس عالی. 6- رتبه های دانشیاری از 1 تا 10 ویژۀ دانشیاران دانشگاه یا مدارس عالی. 7- رتبه های دبیری از 1 تا 10 مخصوص دبیران و معلمان فرهنگ که بیشتر بکار تدریس در مدارس متوسطه مشغول میباشند. 8- رتبه های آموزگاری ویژۀ آموزگاران فرهنگ که در مدارس ابتدائی خدمت می کنند و بیشتر دیپلمه میباشند. 9- رتبه های کمک آموزگاری ویژۀ معلمان فرهنگ که در مدارس ابتدایی تدریس می کنند ولی دیپلم متوسطه ندارند.
- بی رتبگی، نداشتن پایه و مرتبه.
- بی رتبه، بی پایه. بدون درجه و مرتبه.
- عالی رتبه، بلندپایه. والامقام. که پایۀ بلند و عالی دارد. که مقام شامخ و بلندی دارد: مأمور عالی رتبۀ وزارت دارایی...
- هم رتبه، همپایه. همشأن. هم مقام. که از حیث پایه و رتبه برابر باشند.
، نردبان پایه. (دهار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
پایه، مقام، درجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتبت
تصویر رتبت
رتبه، پایه، منزلت، مقام، جایگاه، پایگاه، مکانت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
((رُ بَ یا بِ))
درجه، منزلت، مقام، درجه ای از درجات اداری، فرهنگی، قضایی یا نظامی که حقوق ماهیانه خاص به حساب آن تعلق می گیرد. اشل، پایه، جمع رتب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
تراز، رده، دهناد، رسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
رتبةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
Rank
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rang
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
순위
دیکشنری فارسی به کره ای
درجه بندی، رتبه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
رتبہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
শ্রেণী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
อันดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
cheo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
peringkat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
ランク
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
דרגה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
श्रेणी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rang
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rango
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
classificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
排名
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rang
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
ранг
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
Rang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
ранг
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رتبه
تصویر رتبه
rango
دیکشنری فارسی به اسپانیایی