جدول جو
جدول جو

معنی رتب

رتب
رتبه ها، پایه ها، مقام ها، درجه ها، منزلت ها، جمع واژۀ رتبه
تصویری از رتب
تصویر رتب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رتب

رتب

رتب
جَمعِ واژۀ رتبه. (اقرب الموارد). (ناظم الاطباء). و رجوع به رتبت و رتبه شود
لغت نامه دهخدا

رتب

رتب
هر چهار انگشت را فراهم آوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). چهار انگشت را بهم پیوستن. (از اقرب الموارد) ، رنجه شدن. (دهار)
لغت نامه دهخدا