- ربیث
- باز داشته
معنی ربیث - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز دارنده، فریب
سریانی استنه (گویش بندری) گونه ای خردماهی که از آن ماهیانه پزند
نوعی ماهی کوچک
ناپاک، پلید
گربه، سرگین غلتان
شوریده مغز گول، خرمانک خوراکی که از خرما و روغن سازند
بهار، بهارگاه، فصلی از چهار فصل سال
پرهیزگار، پارسای ترسا، بسته، غوره خرما
دلیر، خوشه پر، کار سخت، آسیب سخت، راک (قوچ) پر گوشت
زیرک، دانا، کاردان ویژه کار
پالان بزرگ پالان ستبر
پرورده، عهد و پیمان داده
پسر اندر فرزندان از شوی پیشین ناپسری، پرورده، پیمان سپرده، گوسپند خانگی، بره خانگی، پادشاه پسر زوجه شخص از شوهر سابق وی پسر زن پسر اندر، شوهر مادر
ربیئه دیده بان دیده بان لشکر
کهنه، نیمه جان
هرنو تار ناخوشایند گناک پلید نجس ناپاک مقابل طیب، زشت سیرت بد فطرت بد نیت، جمع اخباث خبثاء خبثه
بهار، نام دو ماه از ماه های قمری
پلید، بدذات
پسری که زوجۀ شخص از شوهر سابق خود داشته باشد، ناپسری، پسراندر، پرورده
پرورش یافتن در بر کسی پروردگار من، خدایا، الهی، ای خدای من
کندی کردن
کلمۀ ندا، ای پروردگار من، ای خدای من