- ربوله
- اندلسی کنگر از گیاهان
معنی ربوله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاپیتال پیچک از گیاهان
فربهی، تن آسانی، فراخزیستی، تری نمناکی
سرپوش زنان مقنعه
چیزی را با تردستی برداشته و چابکی در برده، دزدیده تاراج شده، مجذوب
خوشی عمومی لذت، لذتی که به وقت جماع دست دهد
خدایی آفریدگاری
شتر بارکش
مردی مرد بودن
خوشه
روپوشه، روپوش، روبنده، چادر
چیزی یا کسی که دریده شده، دربرده
خوشی و لذتی که از چیزی یا کاری خصوصاً جماع به انسان دست می دهد، ویژگی کسی که در جماع به اوج خوشی و لذت می رسد
ربوه پشته بلندی، گروه ده هزار تنی پشته بلندی توده بلند
گوشت ران، گوشت ستبر
فرانسوی غلتیدن
زمین بلند، پشته، تپه