بر وزن و معنی ربوسه است که سرپوش و چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد، و آن در اصل روپوشه بوده که به کثرت استعمال ربوشه شده، و به فتح اول هم گفته اند. (برهان). سرپوش و روپوش. چادر و مقنعه و روپاک و مانند آن. هر چیز که سر و روی را بپوشاند. (ناظم الاطباء). مقنعه که زنان بر سر اندازند، و آنرا دامنی و ساماخچه و ساماکچه نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 15). و رجوع به ربوسه شود
بر وزن و معنی ربوسه است که سرپوش و چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد، و آن در اصل روپوشه بوده که به کثرت استعمال ربوشه شده، و به فتح اول هم گفته اند. (برهان). سرپوش و روپوش. چادر و مقنعه و روپاک و مانند آن. هر چیز که سر و روی را بپوشاند. (ناظم الاطباء). مقنعه که زنان بر سر اندازند، و آنرا دامنی و ساماخچه و ساماکچه نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 15). و رجوع به ربوسه شود
ربوه. ربوه. ربوه. راویان گویند آن عبارت از دمشق است و در دمشق در دامنۀ کوه قاسیون و در یک فرسخی آن، وجایگاهی است که در هیچ جا در زیبایی و صفا و خرمی نظیر ندارد و آن مسجدی است مشرف بر وی، و نهر ثورا اززیر آن می گذرد و این محل بمنزلۀ پلیست و نهری دیگردر طرف بالا ضمیمۀ آن میشود و مصرف آبیاری می گردد. در یک ناحیه از این محل مغارۀ کوچکی دیده میشود و زیارتگاه مردم است چونکه همچو می پندارند که این مکان همانجای مذکور در آیۀ شریفه می باشد و زادگاه حضرت عیسی است: و آویناهما الی ربوه ذات قرار ومعین. (قرآن 50/23) (از معجم البلدان) : غم چو بینی در کنارش کش به عشق از سر ربوه نظر کن در دمشق. مولوی
رُبْوه. رِبْوه. رَبْوه. راویان گویند آن عبارت از دمشق است و در دمشق در دامنۀ کوه قاسیون و در یک فرسخی آن، وجایگاهی است که در هیچ جا در زیبایی و صفا و خرمی نظیر ندارد و آن مسجدی است مشرف بر وی، و نهر ثورا اززیر آن می گذرد و این محل بمنزلۀ پلیست و نهری دیگردر طرف بالا ضمیمۀ آن میشود و مصرف آبیاری می گردد. در یک ناحیه از این محل مغارۀ کوچکی دیده میشود و زیارتگاه مردم است چونکه همچو می پندارند که این مکان همانجای مذکور در آیۀ شریفه می باشد و زادگاه حضرت عیسی است: و آویناهما اِلی ربوه ذات قرار ومعین. (قرآن 50/23) (از معجم البلدان) : غم چو بینی در کنارش کش به عشق از سر ربوه نظر کن در دمشق. مولوی
فرانسوا. نقاش فرانسوی. (متولد 1703 میلادی در پاریس و متوفی 1770 میلادی) وی صحنه های شبانی و روستایی یا اساطیری را با خامۀ تزیینی لطف آمیزی تجسم داده است. (از فرهنگ فارسی معین)
فرانسوا. نقاش فرانسوی. (متولد 1703 میلادی در پاریس و متوفی 1770 میلادی) وی صحنه های شبانی و روستایی یا اساطیری را با خامۀ تزیینی لطف آمیزی تجسم داده است. (از فرهنگ فارسی معین)
ربوشه. (ناظم الاطباء). سرپوش را گویند عموماً و چادر و مقنعه و روپاک و امثال آن را خصوصاً. (برهان). آنچه به سر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره، و آن در اصل رپوشه بوده و مخفف روپوشه که بمعنی چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد، و روپوش را سرپوش نیز گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا). ربوشه. (ناظم الاطباء). سرپوش چون چادر و غیره، با شین نیز آمده است. (برهان). سرپوش باشد چون چادر و غیره، و به شین معجمه نیز بنظر رسیده، و در فرهنگ جهانگیری بمعنی مقنعه آورده. (فرهنگ سروری). سرپوش زنان یعنی چادری که زنان بر سر اندازند. (از شعوری ج 2 ورق 14). آنچه بسر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره. (فرهنگ رشیدی). و رجوع به ربوشه شود
ربوشه. (ناظم الاطباء). سرپوش را گویند عموماً و چادر و مقنعه و روپاک و امثال آن را خصوصاً. (برهان). آنچه به سر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره، و آن در اصل رپوشه بوده و مخفف روپوشه که بمعنی چادر و مقنعه و روپاک زنان باشد، و روپوش را سرپوش نیز گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا). ربوشه. (ناظم الاطباء). سرپوش چون چادر و غیره، با شین نیز آمده است. (برهان). سرپوش باشد چون چادر و غیره، و به شین معجمه نیز بنظر رسیده، و در فرهنگ جهانگیری بمعنی مقنعه آورده. (فرهنگ سروری). سرپوش زنان یعنی چادری که زنان بر سر اندازند. (از شعوری ج 2 ورق 14). آنچه بسر پوشند چون مقنعه و چادر و غیره. (فرهنگ رشیدی). و رجوع به ربوشه شود
گرفتار. مجذوب و شیفته: دیوانه شد دلم که ربودش به غمزه یار عقلی چنان بجای نباشد ربوده را. کاتبی. - ربودۀ عشق، مغلوب عشق. گرفتار عشق: که نه تنها منم ربودۀ عشق هر گلی بلبلی غزلخوان داشت. سعدی. ، گرفته و تاراج شده و دزدیده. (ناظم الاطباء). مختلس. خلسه. مسلوب. (یادداشت مرحوم دهخدا) : در ثیاب ربوده از درویش کی بدست آیدت بهشت و ثواب. ناصرخسرو
گرفتار. مجذوب و شیفته: دیوانه شد دلم که ربودش به غمزه یار عقلی چنان بجای نباشد ربوده را. کاتبی. - ربودۀ عشق، مغلوب عشق. گرفتار عشق: که نه تنها منم ربودۀ عشق هر گلی بلبلی غزلخوان داشت. سعدی. ، گرفته و تاراج شده و دزدیده. (ناظم الاطباء). مختلَس. خُلْسه. مسلوب. (یادداشت مرحوم دهخدا) : در ثیاب ربوده از درویش کی بدست آیدت بهشت و ثواب. ناصرخسرو