- ربقه
- افسار، بند ریسمان، رشته گره دار حلقه (از طناب و مانند آن)، بند رشته رشته گره دار، بند گردن، یا ربقه اطاعت بند فرمانبرداری
معنی ربقه - جستجوی لغت در جدول جو
- ربقه
- حلقۀ طناب، گره ریسمان، رشتۀ گره دار، حلقۀ رسن که بر گردن ستور می بندند
- ربقه ((رِ قِ))
- حلقه، حلقه طناب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکافتن جامه و بریدن آن
آشکوب
باک بیم
پشته، بلندی
گربه، سرگین غلتان
ربوه پشته بلندی، گروه ده هزار تنی پشته بلندی توده بلند
گوشت ران، گوشت ستبر
مرد میانه، زن میانه، چهارتا، بویدان، نامه دان
فرومانده ناتوان پاره ای اشکنه تن، گله و شبان در آغل
گوناگونی رنگارنگی، چشمداشت پیوس
رنگ و وارنگ
مرد بی خبر
تیرگی خاکستری گونی
نگهبانی، ترس، بی فرزندی، خود ساختگی خود بزرگی تله پلنگ، زمین بی سود زمین بی بهره بن گردن، برده، زمین ده، دارندگی زمین، زمین ورستادی گردن جمع رقاب رقبات، بنده غلام، زمین و ملکی که به کسی داده شود که مادام العمر از آن بهره مند شود، حق مالکیت نسبت به زمین، از زمان صفویان ببعد) رقبه (در زبان فارسی بمعنی چند ده واقع در چند بلوک یا ناحیه و مخصوصا دههایی که مجموعا تشکیل یک واحد از املاک موقوفه را میدهد بکار رفته
همراهی، نرمرفتاری، کاروان، گروه همراه گروه راهیان همراهیان (همسفران) گروه همراه جماعت مرافق همسفران جمع رفاق
روزی بخور و نمیر
مانده جان
خوبروی، اندک، برگزیده خوبرویی زیبایی
زمین بلند، پشته، تپه
مفرد واژۀ رقاب، گردن، جمع رقبات، کنایه از ملک و زمینی که به کسی داده می شود که تا عمر دارد از آن بهره و فایده ببرد
مرتبه، درجه، یک دسته یا صنف از مردم، هر یک از قسمت های ساختمان که دارای یک سقف و یک کف است، در علم زمین شناسی چینه، دسته، گروه، رسته، در علم جامعه شناسی مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم تفاوت دارند مثلاً طبقۀ روحانیان، طبقۀ کارمندان دولت، طبقۀ بازرگانان، طبقۀ پیشه وران
گروه هم سفر و همراه، دوستان و همراهان
مرتبه، مرتبت، طبقات، گروه
پشه یک پشه گاو تخمی گاونری که از آن برای تولید مثل استفاده میکنند
مونث رب زن خدا بت مادینه مونث رب بتی که بصورت زن ساخته شده
ریسمان بند، گوشه، دسته دسته چیزی
کشتاو، مهر، شرم شرمندگی، نرمی و نازکی