آرام گرفتن و ثبات ورزیدن قوم در مال و نیکی و نعمت. (از ناظم الاطباء). آرام نمودن و ثبات ورزیدن در مال و نیکی و نعمت. (آنندراج) (منتهی الارب) ، اقامت کردن. (اقرب الموارد)
آرام گرفتن و ثبات ورزیدن قوم در مال و نیکی و نعمت. (از ناظم الاطباء). آرام نمودن و ثبات ورزیدن در مال و نیکی و نعمت. (آنندراج) (منتهی الارب) ، اقامت کردن. (اقرب الموارد)
کسی که گذارد شتران را تا به وقت یا بی وقت آب خورند. (آنندراج). آن که شتران را رها می کند که به میل و خواهش خود آب خورند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارباغ. رجوع به ارباغ و ارباع و مربغه شود
کسی که گذارد شتران را تا به وقت یا بی وقت آب خورند. (آنندراج). آن که شتران را رها می کند که به میل و خواهش خود آب خورند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارباغ. رجوع به ارباغ و ارباع و مربغه شود
باره بارو، گرداگرد پیرامون شهر، آغل سر پناه، اندرونه روده، همسر، جایباش میانه میانه چیزی، بنیاد بنلاد، همسر، درخت انبوه پر برگ زن همسر مرد جایگاه گوسفند، محل سکنای طایفه، حصار قلعه باره، برج بارو، پیرامون شهر گرداگرد، روده، آنچه که در اندرون شکم باشد (سوای دل)، رسن پالان که بجانب زمین باشد جمع ارباض
باره بارو، گرداگرد پیرامون شهر، آغل سر پناه، اندرونه روده، همسر، جایباش میانه میانه چیزی، بنیاد بنلاد، همسر، درخت انبوه پر برگ زن همسر مرد جایگاه گوسفند، محل سکنای طایفه، حصار قلعه باره، برج بارو، پیرامون شهر گرداگرد، روده، آنچه که در اندرون شکم باشد (سوای دل)، رسن پالان که بجانب زمین باشد جمع ارباض
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور