- ربانیین
- جمع ربانی. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ربانیون
معنی ربانیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ربانین، جمع ربانی، خداشناسان مردان با خدا
جمع ربانی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ربانیین
ستودن، مدح کردن
ربودن
چیزی را بدست کسی دادن تسلیم کردن، کسی را بجایی یا نزد کسی بردن، چیزی را بچیزی متصل کردن، ابلاغ کردن خبر یا پیامی، پروراندن بالغ کردن
فرستادن ارسال، جاری ساختن، رایج کردن
رم دادن گریزاندن، متنفر ساختن
نجات دادن خلاص کردن (از قید و بند)
جوهر سقز، صمغ درخت کاج
عبری یهودی جمع عبرانیون عبرانیین، زبان یهود عبری
یونانی تازی گشته همیشه بهار از گیاهان، مینا از گیاهان همیشه بهار، مینا
قربان (درین لفظ یاء تحتانی زائداست) بنگرید به قربان کرپان لاتینی تازی گشته گاوچشم کرکاس کرکاش از گیاهان کرکاش
((تِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
صمغ حاصل از اقسام درختان کاج که از آن اسانس تربانتین و کولوفان استخراج می کنند که در طب به کار روند، سقز، جوهر سقز، راطینا، راتینه، راتینج
مادۀ رزینی به رنگ زرد که از زیر پوست بعضی از درختان مانند سرو و کاج تراوش می کند و از آن روغن تربانتین به دست می آید که در طب و نقاشی کاربرد دارد، جوهر سقز
شلوار، زرهی که در روز جنگ بدان رانها را می پوشاندند. توضیح: بعضی این کلمه را بکسر نون خوانند مرکب از: ران یین (نسبت) ولی چون در تازی) رانان (و) رانین (بصیغه تثنیه آمده صحیح آنست که به فتح نون خوانده شود و قول انوری نیز موید این تلفظ است:) حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد وجود علی و خلق حسین اگر چه بط و همایم کند کرامت تو بچه ک بزیور (بزینت) مسحی و زینت رانین (دیوان انوری چاپ تبریز ص 255 با مقابله با نسخه خطی کتابخانه دهخدا)
مرد خدا شناس و عابد و عارف خدائی، یزدانی، ایزدی، منسوب برب
شلوار، برای مثال چرا پیچد مگس دستار فوطه / چرا پوشد ملخ رانین دیبا (خاقانی - ۲۷) ، نوعی زره که در قدیم هنگام جنگ بر تن می کردند و روی ران ها را می پوشانید
مربوط به رب، خدایی، اللهی، عالم راسخ در علم دین، خداشناس، عابد، عارف