جدول جو
جدول جو

معنی رسانیدن

رسانیدن
چیزی را بدست کسی دادن تسلیم کردن، کسی را بجایی یا نزد کسی بردن، چیزی را بچیزی متصل کردن، ابلاغ کردن خبر یا پیامی، پروراندن بالغ کردن
فرهنگ لغت هوشیار