جدول جو
جدول جو

معنی رباخوارگی - جستجوی لغت در جدول جو

رباخوارگی
(رِ خوا / خا رَ / رِ)
رباخواری. عمل رباخواره. رجوع به ربا و رباخواره و رباخواری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رباخوار
تصویر رباخوار
کسی که سود پول می گیرد، نزول خور
فرهنگ فارسی عمید
(رِ خوا / خا)
رباخوارگی. خوردن پول ربا. عمل رباخوار. پول فزونی حرام خواری:
رباخواری مکن این پند بنیوش
که با شیر رباخور کرد خرگوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شَ خوا / خا رَ / رِ)
باده پرستی. می پرستی. (ناظم الاطباء) : پیوسته به عشق و فساد و شراب خوارگی مشغول بودی با زنان و مطربان (ضحاک) . (فارسنامۀ ابن البلخی ص 35)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا رَ / رِ)
عمل گیاه خواره. گیاه خوردن
لغت نامه دهخدا
(بَ خوا / خا رَ / رِ)
تنگدستی در معاش. (ناظم الاطباء). بدخوراکی. غذای بد خوردن: تعییل، بدخوارگی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ نِ شَ تَ / تِ)
رباخوار. که پول ربا بخورد. که سود مرابحه بخورد. خورندۀ پول ربا. ج، رباخوارگان:
جز ندامت بقیامت نبرد رهبر تو
تات میخواره رفیقست و رباخواره ندیم.
ناصرخسرو.
حرص رباخواره ز محرومی است
تاج رضا بر سر محکومی است.
نظامی.
گزیت رباخوارگان چون دهم
بخود بر چنین خواریی چون نهم ؟
نظامی.
و رجوع به ربا و رباخوار و رباخواری شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
سودخوار. پاره خور. (یادداشت مرحوم دهخدا). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورندۀ سود مرابحه. پول رباخوار. (ناظم الاطباء). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. (ناظم الاطباء) :
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی.
و رجوع به ربا و رباخواره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربا خواری
تصویر ربا خواری
اندوخش عمل و شغل ربا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
عمل گیاه خوردن گیاه خوری. گیاه خور. گیاه خوار، علف زار مرتع چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباخوار
تصویر رباخوار
سود خوار، زیادتی خوار، کسی که در داد و ستد ربا میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباخوار
تصویر رباخوار
((رِ. خا))
نزول خور، آن که ربا خورد
فرهنگ فارسی معین
تنزیل خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول خور
فرهنگ واژه مترادف متضاد