جدول جو
جدول جو

معنی رایگانی - جستجوی لغت در جدول جو

رایگانی(یْ / یِ)
رایگان. مفت و آسان. (بهار عجم) (آنندراج) (ارمغان آصفی) (از مجموعۀ مترادفات ص 318). مجانی:
ببخشش اگر پیش کانی بود
همه بهر او رایگانی بود.
فردوسی.
کند پیش درویش رامشگری
ورا رایگانی کند کهتری.
فردوسی.
خریدار دارم من از تو بسی به
چرا خدمت تو کنم رایگانی.
منوچهری.
چنان شاهی بچندین کامرانی
نگر تا چون تبه شد رایگانی.
(ویس و رامین).
اعیان ومقدمان چون بشنیدند این سخن، سخت غمناک شدند که بدین رایگانی، لشکر بدین بزرگی و ساختگی بباد شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 476).
اکنون که شنیدم از جهان من
آن نکتۀ خوب رایگانی.
ناصرخسرو.
جنون رایگانی دهد زرّ و گوهر
بداندیش تو جان دهد رایگانی.
امیرمعزی (از آنندراج).
خاقانیا اگرچه سخن نیک دانیا
این نکته را ز من بشنو رایگانیا
هجو کسی مکن که ز تو مه بود بسال
شاید که او پدر بود و تو ندانیا.
خاقانی.
عشق تو بجان خریدم ارچه
آتش همه جای رایگانیست.
خاقانی.
نباید کز سر شیرین زبانی
خورد حلوای شیرین رایگانی.
نظامی.
چو صاحب سخن زنده باشد سخن
بنزد همه رایگانی بود.
ابن نصیر.
چو فردوسی ببخشش رایگانی
بفضل خود به فردوسش رسانی.
عطار.
- برایگانی، رایگان. رایگانی. مفت و آسان. (بهار عجم) (آنندراج) :
مهر تو مرا چو جان عزیز است
از کف ندهم برایگانی.
کمال الدین اسماعیل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بایگانی
تصویر بایگانی
عمل بایگان، ضبط، جایی که نامه ها و اسناد ادارات دولتی یا بنگاه های ملی نگهداری می شود، آرشیو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
چیزی که بدون پرداخت پول یا بدون رنج و زحمت به دست آید، مفت، مجانی، کنایه از صمیمی، بدون دریافت حق الزحمه، راهگان، چیزی که در راه پیدا کنند، کنایه از پست، بی ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دایگانی
تصویر دایگانی
شیر دادن و پروردن کودک، دایگی، دایگی کردن، دایه بودن
فرهنگ فارسی عمید
بسیار و بی پایان و تمام ناشدنی، (ناظم الاطباء)، ویژه در گنج پادشاهی، (ناظم الاطباء) : که این موهبت از خداوند ما را به از گنج قارونی و شایگانی است، (سندبادنامه ص 231)، منسوب به شایگان، رجوع به شایگان شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
دایگی. پرورشگری. عمل دایگان. عمل دایه. حضانت:
ازآن مهتران چار زن برگزید
که اندر گهر بد نژادش پدید
دو تازی دو دهقان ز تخم کیان
ببستند بر دایگانی میان.
فردوسی.
چو خوزانی بگاه دایگانی
چو نابینا بگاه دیده بانی.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
دورانش بحکم دایگانی
پرورد بشیر مهربانی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بلخی قاضی طایگانی. وی بعنوان سفر حج به بغداد رفت و در آنجا از شعیب بن ادریس بلخی و ابراهیم بن عبدالله بن داود رازی استماع حدیث کرد. ابوبکر خطیب بغدادی از او نام برده و گفته است در سال 423 هجری قمری از وی حدیث نوشته ام، ولی از سرانجام کار او باخبر نیستم. (از انساب سمعانی ورق 364 ’ب’)
احمد بن حفص طایگانی. بگفتۀ ابوسعد ادریسی از مردم طایگان بلخ است. وی از یحیی بن سلیم طایفی روایت کرده است و ابویعقوب یوسف بن علی ابار سمرقندی از وی روایت دارد و روایت رااز طایگانی در سمرقند یا کش فراگرفته است. (از انساب سمعانی ورق 364 ’ب’)
لغت نامه دهخدا
عمل بایگان
لغت نامه دهخدا
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایگانی
تصویر دایگانی
پرورش کودک، دلسوزی و محبت مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بایگانی
تصویر بایگانی
ضبط شدن، در پرونده قرار گرفتن نامه، نگاهدارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایگانی
تصویر دایگانی
پرورش کودک، دلسوزی و محبت مادری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بایگانی
تصویر بایگانی
جایی که در آن اسناد و مدارک اداری نگه داری می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
((یِ))
مفت، مجانی، باطل، بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بایگانی
تصویر بایگانی
آرشیو، ضبط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
مجانی
فرهنگ واژه فارسی سره
آرشیو، ضبط، طبقه بندی (اسناد) ، طبقه بندی شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
Gratis
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
ücretsiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
무료의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
無料の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
חינם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
निःशुल्क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
бесплатный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
kostenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
gratuito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
免费的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
darmowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
безкоштовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
bure
دیکشنری فارسی به سواحیلی