- رایحه (دخترانه)
- بوی خوش، بوی خوش
معنی رایحه - جستجوی لغت در جدول جو
- رایحه
- نسیمی که بمشام رسد
- رایحه
- نسیم یا بویی که به مشام می رسد، بو، بوی، بوی بد یا بوی خوش
- رایحه ((یِ حِ))
- بوی، بوی خوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث رابح، با سود سود آور. مونث رابح سودآور سودساز
مونث رائح بوی بودار، باران ابر شبانگاهی مونث رایح بو دهنده، بوی (مطلقا)، بوی خوش:) رایحه خوش بمشامم میرسد . (جمع روایح (روائح)
شادمانی پس از اندوه
مونث سایح زنی که جهانگردی کند
مونث صایح، گریه و ماتم
رایع، شگفت آور، زیاد، پربرکت
مؤنث واژۀ رابح، سود کننده، سود دهنده، سودآور، سودمند
مونث فایح پراکنده کننده بوی، جمع فوایح (فوائح)
مونث لایح، مکتوب، طرح. یا لایحه قانونی. طرح قانونی که از طرف هیئت دولت بمجلسین پیشنهاد شود، نوشته ای که وکیل دادگستری بمنظور دفاع از دعوی بمحکمه تقدیم کند جمع لوایح، آنچه که از نور تجلی لایح گردد بارقه خطر
زن زاری کننده برشوی، جمع نایحات (نائحات)
نوشته ای که در آن پیشنهاد یا ادعایی ارائه شده باشد، مقابل طرح، در علوم سیاسی قانونی که از طرف دولت برای تصویب تقدیم مجلس می شود
پنجه هبک، شادمانی آسایش، آساینده، رستی (تعطیل)، دلخواه
درفش نشان سپاه
بودار، شب آینده، باران شبانگاه، گاو پدرام (وحشی) بو دهنده، بو کننده
باد، بوی خوش، باد شکم (نفخ)