اسم مردی که پسرانش بازر و بابل مراجعت کردند، (قاموس کتاب مقدس) مردی از سبط راوبین و پسر لیخا، (از قاموس کتاب مقدس) پسر شوبال بن یهودا، (از قاموس کتاب مقدس)
اسم مردی که پسرانش بازر و بابل مراجعت کردند، (قاموس کتاب مقدس) مردی از سبط راوبین و پسر لیخا، (از قاموس کتاب مقدس) پسر شوبال بن یهودا، (از قاموس کتاب مقدس)
جمع واژۀ رایت، (المنجد) (منتهی الارب) (دهار) (اقرب الموارد)، علم ها، (اقرب الموارد) (منتخب اللغات) (غیاث اللغات) (از فرهنگ نظام)، نشانه های لشکر، (آنندراج) (منتخب اللغات) : ور دگرباره به روم اندر کشی رایات خویش هر کجا در روم کاریزی بود پرخون شود، امیرمعزی، رایات او چو دید نقیب بهشت گفتا زین راست تر بباغ بقا عرعری ندارم، خاقانی، رایات تو روس را علی روس صرصر شده شاخ ضیمران را، خاقانی، رایات سلطان بسبب غزوی از غزوات دور افتاد، (ترجمه تاریخ یمینی)، در اثنای این مخاصمات رایات سلطان بدان حدود رسید، (ترجمه تاریخ یمینی)، رایات سلطان و اعلام ایمان در علو و رفعت بثریا رسید، (ترجمه تاریخ یمینی)، نیت غزوی دیگر محقق کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد و رایات کفر و شرک بدان منتکس و نگونسار شود، (ترجمه تاریخ یمینی)، ابوابش رایات افراشته دارد، (تاریخ بیهق ص 21)، چو شد رایات شاه زنگ منکوس برآمد دیده بان قلعۀ روس، نظامی، قبۀ خرگاه دولت، شقۀ رایات جاه زینت تمکین و دین، آرایش فرض و سنن، نظام قاری، رجوع به رایت شود
جَمعِ واژۀ رایت، (المنجد) (منتهی الارب) (دهار) (اقرب الموارد)، علم ها، (اقرب الموارد) (منتخب اللغات) (غیاث اللغات) (از فرهنگ نظام)، نشانه های لشکر، (آنندراج) (منتخب اللغات) : ور دگرباره به روم اندر کشی رایات خویش هر کجا در روم کاریزی بود پرخون شود، امیرمعزی، رایات او چو دید نقیب بهشت گفتا زین راست تر بباغ بقا عرعری ندارم، خاقانی، رایات تو روس را علی روس صرصر شده شاخ ضیمران را، خاقانی، رایات سلطان بسبب غزوی از غزوات دور افتاد، (ترجمه تاریخ یمینی)، در اثنای این مخاصمات رایات سلطان بدان حدود رسید، (ترجمه تاریخ یمینی)، رایات سلطان و اعلام ایمان در علو و رفعت بثریا رسید، (ترجمه تاریخ یمینی)، نیت غزوی دیگر محقق کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد و رایات کفر و شرک بدان منتکس و نگونسار شود، (ترجمه تاریخ یمینی)، ابوابش رایات افراشته دارد، (تاریخ بیهق ص 21)، چو شد رایات شاه زنگ منکوس برآمد دیده بان قلعۀ روس، نظامی، قبۀ خرگاه دولت، شقۀ رایات جاه زینت تمکین و دین، آرایش فرض و سنن، نظام قاری، رجوع به رایت شود
نام شهری است در خطۀ راجپوتانا واقع در حوزۀ جونپور و 126هزارگزی شمال شرقی آن، رایان دارای قلعه ای بسیار بلند و باشکوه میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی) دهی است بناحیۀ اعلم، (منتهی الارب)، قریه ای است از قراء ناحیۀ اعلم همدان، (از معجم البلدان) کوهی است به حجاز، (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
نام شهری است در خطۀ راجپوتانا واقع در حوزۀ جونپور و 126هزارگزی شمال شرقی آن، رایان دارای قلعه ای بسیار بلند و باشکوه میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی) دهی است بناحیۀ اعلم، (منتهی الارب)، قریه ای است از قراء ناحیۀ اعلم همدان، (از معجم البلدان) کوهی است به حجاز، (منتهی الارب) (از معجم البلدان)